جعبه ابزار کریمی و مهدوی‌کیا برای اصلاح امور

 

ثبت‌نام علی کریمی برای انتخابات فدراسیون فوتبال که با معرفی مهدی مهدوی‌کیا به عنوان نایب‌رییس اول همراه شد موجی از بیم و امید را در بین اهالی فوتبال برانگیخت. امید به اینکه بعد از سال‌ها دو چهره برجسته فوتبال ایران، زمام امور فدراسیون به گل نشسته و تقریبا مضمحل فوتبال را به عهده بگیرند و شاید بتوانند این کشتی را به ساحل نجات برسانند و بیم از اینکه این دو اگرچه فوتبالیست‌های بنامی بوده‌اند اما شاید به دلیل شرایط بسیار بحرانی فدراسیون و سازوکارهای ناسالمی که در این سال‌ها بر این مجموعه و روابطش با دیگر ارکان قدرت و سیاست در جامعه برقرار بوده از پس این کار برنیایند و آبرو و سرمایه اجتماعی خود را در این مسیر سنگلاخی از دست بدهند. برخی نیز با طرح موضوع تحصیلات و سابقه مدیریتی تلاش کرده‌اند برای علی کریمی و تیمش یک نقطه ضعف جدی بتراشند و راه را برای پیروزی رقبا هموار کنند. اگرچه این موضوع حرف درستی است و برخورداری از دانش و تجربه مرتبط سازمانی برای مدیران یک مجموعه ضروری است اما بنا به دلایلی که در ادامه خواهم گفت گمان می‌کنم تیم علی کریمی برای مدیریت فدراسیون موفق خواهند بود و پیشنهادهایی نیز برای تقویت تیم مدیریتی‌شان ارایه خواهم کرد.
کریمی و مهدوی‌کیا چهره‌هایی شناخته‌شده در فوتبال ایران و آسیا هستند. توان فنی، سوابق ارزشمند فوتبالی و از همه مهم‌تر سلامت نفس و صداقت این دو برای دوست و دشمن قابل انکار نیست. اتفاقا حضور ایشان از آن رو که نیازی به قدرت و شهرت و ثروت فدراسیون فوتبال ندارند ارزشمند است و باید رها کردن کنج عافیت و پاگذاشتن به باتلاق فدراسیون فوتبال از سوی چنین چهره‌هایی را ارج نهاد. به تعبیر عامیانه‌تر این دو افرادی «چشم و دل سیر» هستند و واضح است که برای ورود به فدراسیون کیسه‌ای ندوخته‌اند. از جنبه دیگر فوتبال را به خوبی می‌فهمند، قریب به ۳۰ سال در بالاترین رده‌های فوتبال ایران، آسیا و اروپا حضور داشته‌اند و به تعبیری «دنیادیده» فوتبال هستند. قطعا آشنایی عمیق ایشان با فوتبال سیستماتیک و نظام‌مند آلمان برای اصلاح سیستم‌ها و فرآیندهای معیوب فوتبال ایران کمک زیادی خواهد کرد. اما در عین برخورداری از این نقاط قوت ارزنده، به نظر می‌رسد با نقاط ضعف و چالش‌هایی در اداره فوتبال مواجه باشند که شاید توجه به موارد زیر در تکمیل برنامه و تیم کاری‌شان مفید واقع شود. گمان می‌کنم تیم کریمی و مهدوی‌کیا برای راهبری اثربخش فوتبال به گزینه‌های زیر نیاز دارند:
استراتژیست: یکی از مهم‌ترین حلقه‌های این زنجیره برخورداری از یک تحلیلگر استراتژیک حرفه‌ای است که می‌تواند فوتبالی یا حداقل آشنا به فوتبال باشد. تحلیل دقیق نقاط ضعف و قوت فدراسیون و فوتبال ایران و فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی آن، تحلیل روندهای آتی مبتنی بر رویکردهای آینده‌پژوهانه و سناریونگاری برای آمادگی مواجهه با هریک از وضعیت‌های محتمل، ترسیم چشم‌اندازی برای تعیین آرمان فوتبال و نقشه راه و راهبردهای دستیابی به آن از وظایف این استراتژیست خواهد بود. توجه به فوتبال پایه و زمینه‌سازی برای تغذیه فوتبال ایران در مقاطع زمانی ۵ تا ۱۵ ساله از عناصر مهم این استراتژی‌هاست. اگرچه مهدوی کیا در این مسیر گام‌های عملی باارزشی برداشته اما تعمیم آن به کل فوتبال ایران و پایش دقیق حرکت روی مدار این استراتژی و نیل به این چشم‌انداز و اعلام انحرافات احتمالی از وظایف این استراتژیست است.
دیپلمات: فوتبال ایران عملا در ‌ای.اف.سی و فیفا یتیم و بی‌پناه مانده و این دو نهاد در سایه عدم حضور نمایندگان موثری از ایران (که به جای رایزنی برای حفظ منافع و بقای خود، برای منافع کشور چانه‌زنی کنند) و نفوذ و پول‌پاشی رقبای ما در شرق و غرب آسیا از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به فوتبال ایران مضایقه نمی‌کنند. اعتبار شخصی کریمی و مهدوی‌کیا در بهبود این وضعیت موثر خواهد بود اما فراتر از آن نیازمند برنامه‌ریزی و تلاش مستمر دیپلماتیک در این عرصه است. بهره‌گیری از ظرفیت فوتبالیست‌های بین‌المللی کشور (همچون علی دایی و وحید هاشمیان) مدیران خوشنام و بانفوذ سابق فوتبال (مانند دکتر دادکان، مهندس صفایی فراهانی و داریوش مصطفوی) و دیپلمات‌های حرفه‌ای دستگاه دیپلماسی به بهبود این وضع کمک خواهد کرد.
مدیران حرفه‌ای: پیشبرد امور «جاری» فوتبال ایران نیاز به تعدادی مدیر حرفه‌ای با تخصص‌های گوناگون دارد. شاید یکی از تجلیات این امر همین سازمان لیگ است که مسوولیت برگزاری لیگ‌های مختلف کشور را بر عهده دارد و اکنون در برگزاری منظم همین لیگ برتر نیز دچار مشکل است. البته امیدواریم سعید دقیقی که برای نایب‌رییسی دوم و ریاست سازمان لیگ پیشنهادشده از پس این کار به خوبی برآید. در عین حال حضور متخصصین برنامه‌ریزی و «سیستم- من»‌ها خیال ایشان را از اداره امور جاری و روزمره فدراسیون راحت خواهد کرد.
رابط سیستم سیاسی و اداری: در ادوار اخیر مدیران فدراسیون عموما از جنس سیستم‌های سیاسی و اداری حاکم بوده‌اند و می‌توانستند با زبان و فرهنگ حاکم بر این سیستم‌ها با ایشان تعامل کنند. کریمی نشان داده خوشبختانه یا متاسفانه چندان با زبان این جماعت آشنا نیست. از سوی دیگر در سال‌های اخیر دامنه نفوذ و دخالت این ساختارها در فدراسیون و فوتبال ایران گسترش زیادی یافته است. گمان می‌کنم کریمی و مهدوی‌کیا باید در پی فرد مورد اعتمادی باشند که سروکله زدن با سیاستمداران و دیوانسالاران را به او بسپرند و با صرف انرژی کمتر در این حوزه به کار اصلی خود برسند. اگرچه برخی معتقدند نقش سیاسی و ارتباطی رییس فدراسیون مهم‌تر از نقش فنی و تخصصی اوست اما تعامل با سیستم اداری و سیاسی بخش زیادی از انرژی این دو را تلف کرده و مانع از رهبری اثربخش فوتبال خواهد شد.
تحلیلگر اجتماعی و رابط جامعه مدنی: نقش این رابط فراتر از یک روابط عمومی سنتی است و باید ضمن آشنایی با سازوکارهای رسانه‌های سنتی، نحوه تعامل با رسانه‌های اجتماعی، سمن‌ها و فعالان اجتماعی، جامعه دانشگاهی و گروه‌های مرجع را بشناسد و ظرفیت‌های آنها را در مسیر تعالی فوتبال و دستیابی به آرمان‌های آن همسو و همگرا کند. اینکه امروز آسیب‌های فضای مجازی برای فوتبال ما از مواهبش بیشتر شده و ادمین‌های بعضا ناآگاه توانسته‌اند صاحب‌نظران و تحلیلگران مطلع و منصف فوتبال را به کنج عزلت هدایت کرده و میدان‌دار جدال‌های سخیف هواداری شوند (تاجایی که حتی بر ادبیات گویندگان رسانه رسمی و پیشکسوتان موسپیدکرده دوباشگاه هم تاثیرگذاشته‌اند) ناشی از بی‌توجهی به این عرصه و حضور افراد سنتی و بی‌تخصص در حوزه‌های فرهنگی فدراسیون فوتبال است. برای اصلاح فضای فرهنگی حاکم بر فوتبال هیچ فرد یا نهادی بهتر از علاقه‌مندان فوتبال نیستند و سمن‌ها می‌توانند بهترین ظرفیت را برای این امر فراهم آورند.
مدیر دانش و فناوری: شاید طرح چنین عنوانی برای فدراسیون فوتبال کمی انتزاعی به نظر برسد اما واقعیت این است که دانش و فناوری امروزه همه عرصه‌های حیات بشری را در برگرفته است. فوتبال در ایران سابقه‌ای حدودا ۷۰ ساله دارد و در این مدت طولانی پیشکسوتان فراوانی در عرصه‌های مختلف تربیت کرده است. حتی در بین هواداران نیز افرادی هستند که از دانش و تجارب ارزنده‌ای برای کمک به فوتبال برخوردارند که طبعا امکان حضور همه آنها در ارکان فدراسیون و هیات‌های فوتبال نیست اما می‌توان از ابزارهای فناورانه و غیرفناورانه برای کسب، پالایش و کاربرد دانش آنها برای پیشبرد امور فوتبال بهره برد. جذب ایده‌های فناورانه و استارت‌آپی و حمایت از آنها می‌تواند با سرمایه‌های کوچک گره‌های بزرگی از فوتبال ایران بگشاید.
تیم حقوقی: این یکی را دیگر کودکان در گهواره هم می‌دانند که یک تیم حقوقی مستقل و مجرب برای فوتبال ایران از نان شب واجب‌تر است. البته با توجه به حجم پرونده‌ها و مشکلات فوتبال ایران در مجامع بین‌المللی به نظر می‌رسد بیش از تیم، به یک لشکر حقوقی برای حل‌وفصل این پرونده‌ها نیاز است اما بهتر است تیم جدید راهبر فوتبال پیشگیری از بروز این مشکلات را در دستور کار قرار دهد.
امیدوارم نتایج انتخابات اسفندماه فدراسیون فوتبال هرچه که باشد برای فوتبال ایران «عاقبت به خیری» به همراه آورد و برای این دو چهره محبوب و صادق فوتبال کشور نیز در هر عرصه‌ای که باشند آرزوی سلامتی و توفیق دارم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا