عبرت ها و عبرت گیرندگان انتخابات

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم با همه فراز و فرودها برگزار شد و این بار ستاره اقبال اصولگرایان درخشید. فارغ از اینکه این پیروزی را ناشی از دوپینگ سیاسی شورای نگهبان بدانیم یا عملکرد مجلس دهم و دولت روحانی و یا جذابیت گفتمان اصولگرایان در این دوره که احتمالا می شود سهمی برای هریک قائل شد اما این انتخابات و نتایج، پیام های آشکار و پنهانی برای حاکمیت و جناح های سیاسی دارد که اگر چشم بینا و گوش شنوایی برای دریافت و فهم آن وجود داشته باشد(که تجربه نشان داده نباید بدان امید بست) می توان از آن پندهایی گرفت و عبرت هایی آموخت که راهگشای ادامه حکمرانی و سیاست ورزی در ایران باشد.
نکته اول مشارکت اندک مردم در انتخابات در مقایسه با مجالس پیشین است. اگرچه برخی از رسانه ها و تریبون داران اصولگرا تلاش کردند به هرزبانی حتی تهدید و تکفیر مردم را مجاب به حضور در انتخابات کنند اما این تلاش ناموفق بود و نهایتا همان¬هایی را پای صندوق آورد که معمولا در هر شرایطی پای کار انتخابات هستند و رایشان نیز عموما در سبد اصولگرایان ریخته می شود. اگرچه برخی از دست اندرکاران انتخابات یا چهره های سیاسی به تلویح یا تصریح رضایت و حمایت خود را از همین میزان مشارکت که نتیجه آن به صورت تضمینی به نفعشان باشد اعلام داشته اند. درعین اینکه آرای فرد-فرد مردم ایران از هر قوم و نژاد و استان و سلیقه سیاسی و به هر نامزد و جناحی، محترم و ارزشمند است اما روی سخن با حاکمیت است که باید موضع خود را در قبال آنهایی که امروز یا در انتخابات هایی مشابه این(مجلس هفتم و نهم) نیامدند اما در انتخابات مجلس پنجم و ششم و دهم آمدند _ و گاه نتیجه ای را رقم زدند که باب میل جناح حاکم نبود_ مشخص کند. حاکمیت البته در مواردی این موضع را آشکار کرده است. انتخاب آقای جنتی(آخرین منتخب مردم تهران در مجلس خبرگان) به ریاست این مجلس، مشت محکمی بر دهان کسانی بود که به لیستِ_به تعبیر برخی انگلیسی_ رای داده بودند. همچنین نمایشی که به نام انتخابات در همین میان¬دوره ای مجلس خبرگان در قم برگزار شد و آقای یزدی به نمایندگی از مردم قم به مجلس خبرگان راه یافت تا ضمن دلجویی از ایشان جبران غیبت چهارساله ایشان و آقای مصباح یزدی نیز در این مجلس بشود.

 پیام روشن رفتار حاکمیت با مجلس دهم به مردمی که به امید تغییر در برخی سازوکارهای نادرست حکمرانی و کشیدن ترمز رفتارهای افراطی، اقلیتِ نسبتا پرتعدادی از اصلاح طلبان و نیروهای مستقل را به این مجلس فرستاده بودند همین بود که اگر انتخاب شما خلاف خواسته ما باشد شما را از این انتخاب و اصولا از نفْس انتخاب پشیمان خواهیم کرد و آن را به پای انتخاب غلط مردم و ضعف مجلس خواهیم گذاشت. پسْ اکنون مردم این پیام را دریافته و به آن پاسخ داده اند. مساله تصویب لوایح FATF و رفتار شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت در قبال آن که منجر به رورود دوباره ایران به لیست سیاه این نهاد شد نیز نشان داد ایجاد انسداد و گره در اداره کشور و ایستادن در مقابل خواست مردم و نمایندگان آنها در مجلس و دولت برای بخش انتصابی نظام بسیار ساده است و در این راه حتی نهادی که برای گره گشایی شکل گرفته می تواند کارکردی ضد فلسفه وجودی خود نیز پیدا کند.

نکته دوم وضعیت اصلاح طلبان و اعتدالگرایان است که از یک سو چوب عملکرد ضعیف دولت مورد حمایتشان و انفعال و بی خاصیتی برخی از منتخبینشان در مجلس را می خورند و از سوی دیگر حاکمیت و شورای نگهبان مجال چندانی برای فعالیت جدی برایشان فراهم نمی سازد. اشتباهات سیاست¬گذاران اصلاح¬طلب در بستن لیست امید در مجلس دهم و نیز شورای شهر تهران، عدم توانایی در سازماندهی و رفتار سیاسی غیرمنسجم در مجلس و البته موانعی که حاکمیت پیش پای آنها قرار داده بود باعث شد که بدنه اجتماعی ایشان حداقل در این انتخابات از آنان قطع امید کند. اگر نقل قول هایی که مبنی بر عدم ثبت نام چهره های شاخص ایشان برای نامزدی مطرح شده صحیح باشد و البته جریان طبیعی انتخابات در ایران(جریان سینوسی بین دو جناح) نشان می دهد که اصلاح طلبانْ خود نیز پیش بینی چنین نتایجی را داشته اند و ترجیح داده اند عِرضِ خود نبرند و زحمت مردمان ندارند. تحرکات منفعلانه اصلاح طلبان باقیمانده جز آنکه منجر به اتحاد بیشتر رقیب، باج دهی بیشتر شورای ائتلاف اصولگرایان به جریان تندروی پایداری و ورود نیروهای تندروتر اصولگرا به مجلس شد نتیجه دیگری به همراه نداشت. اگر جریان اصلاحات فکری جدی برای بازسازی گفتمان خود و ارتباط بیشتر با بدنه اجتماعی خود نکند در ۱۴۰۰ هم امیدی به موفقیت آن در انتخابات ریاست جمهوری نخواهد بود و تشویق و تحریک مجدد این بدنه سرخورده و ناامید برای مشارکت سیاسی و مدنی دشوارتر از این خواهد گشت.

نکته سوم نیز در باب اصولگرایانی است که اکنون از پیروزی در انتخاباتی نسبتا نابرابر و تصرف کامل مجلس سرمستند. اصولگرایان از تجربه انتخابات دوره دهم و ادوار اخیر ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی درس آموختند و این دوره بالاخره و با هرروشی به وحدت رسیدند و لیست منتخبشان در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ فاتح بلامنازع انتخابات شد. چه بسا اگر این وحدت نیز حاصل نمی شد باز اکثریت مطلق را در همه این حوزه ها حاصل می کردند. تازه واردان بهارستان احتمالا به سودای تسویه حساب با روحانی و دولت نیمه جانش وارد بهارستان خواهند شد و باز احتمالا به اشارتی از بالا، آتششان فروخواهد نشست و تا پایان این دولت مدارای خصمانه ای با آن خواهد داشت و زمینه را برای تشکیل دولتی همسو فراهم خواهند کرد. اما به نظر بد نیست حال که با ادعای مجلس قوی به بهارستان می روند با تشکیل اتاق های فکر و جلب نظر و همراهی نخبگان، دولت را در پیشبرد امور کشور و افزایش رفاه و آرامش مردم همراهی کنند و یادشان نرود که: زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت، ناچار کاروان شما نیز بگذرد/ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن، تأثیر اختران شما نیز بگذرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا