من مجازی، من حقیقی: جستاری در رفتارهای ما در رسانه های اجتماعی

این روزگار حضور و بهره گیری از ظرفیت های رسانه های اجتماعی در بین بیشتر مردم جهان فراگیر است و نرم افزارهای پیام رسان و شبکه های اجتماعی جایگاه غیرقابل انکاری در زیست فردی و جمعی ما دارند. بیشتر ما نیز تجربه عضویت در یک یا چند گروه دوستانه، خانوادگی، کاری و حرفه ای یا ایجاد یک حساب کاربری و صفحه شخصی در شبکه های اجتماعی را داریم. گروه ها و فضاهایی که معمولا با هدف حذف موانع زمانی و مکانی در ارتباطات انسانی یا تبادل دانش و تجارب و احوال و فایل های مفید یا گپ و گفت و سرگرمی در اوقات فراغت و درنهایت افزایش سرمایه اجتماعی شکل می گیرند. اما گاهی اوقات از آن اهداف منحرف شده و حتی به ضد خود تبدیل می شوند، به ویژه در شرایطی که برخی اعضای گروه یا مخاطبان صفحه در گرایش سیاسی یا فکری یا مذهبی تفاوت های جدی داشته باشند.

اما یک واقعیت تلخ در این فضا، آن است که بسیاری از ما در فضای الکترونیکی تندخوتر از فضای ارتباطی فیزیکی هستیم. تعمدا از دو واژه مصطلح تر فضای مجازی و حقیقی استفاده نمی کنم، چون واقعا نمی دانم حقیقت اخلاق و گفتار و کردار ما کدام یک است و مجاز آن کدام یک. اینکه آیا ملاحظاتی که در تعاملات اجتماعی روزمره در برابر یکدیگر داریم و حرمت دوستی و موی سپید و کسوت و جنسیت و چیزهایی از این دست را نگه می داریم «من واقعی» و البته «من ایده آل» است یا مواضع تند و تیز و خشن و بی پرده ای که گاهی از زبان خودمان (در قالب پست و کامنت) یا از زبان دیگران (در قالب مطالب انتقالی از صفحات دیگر) صادر می کنیم؟ اگرچه که این آخری، آفتی است که به باور من گریبانگیر گروه های دوستانه و کاری و… است که گاهی به عرصه زورآزمایی اعضا از طریق کپی محتواهای تولیدی دیگران تبدیل می شود و این کار حتی مجال درگرفتن گفت وگو یا تبادل اندیشه های واقعی بین اعضا را هم می گیرد.

موردی که برای خودم اخیرا اتفاق افتاده یک گروه تلگرامی است که برای تبادل دیدگاه بین برخی همکاران در مورد مسائل کاری شکل گرفته است. مواضع و محتواهایی که از طرف برخی دوستان (در باب مسائل روز) در این گروه منتشر می شود گاه بسیار تند و یکسویه و متضمن برخوردهای شخصی است اما سلوک و گفت وگوی همین افراد در فضای عمومی کاملا دوستانه و گرم است. یا مثلا در ذیل برخی محتواها در اینستاگرام، نظراتی درج می شود که مملو از الفاظ تند و گاه حاوی توهین و تهدید است. حال فردی که چنین نظری درج کرده اگر در فضای کوچه و خیابان با صاحب صفحه برخورد کند، حاضر است همان کلمات را بر زبان براند؟ تجربه زیسته من در جامعه ایرانی نشان می دهد که واقعا این گونه نیست و در بسیاری موارد این برخورد با سلام و علیک کوتاه و محترمانه ای پایان می یابد.

اعتقاد دارم حتی آن نوجوانان یا جوانانی که در قالب لشکرهای سایبری و سازمان یافته با حساب های کاربری غیرواقعی به صفحات این و آن حمله می کنند هم در مواجهه حضوری جانب حرمت فرو نمی گذارند، ولی پرسش نخستین هنوز پابرجاست که دلیل این تفاوت از زمین تا آسمان در رفتارهای ما در این دو فضا چیست؟ ظاهر امر نشان از این دارد که رواداری و ملاحظه ما در روابط انسانی در فضای عادی بیشتر است. اما اینکه این رواداری نقابی است که از سر ظاهرسازی بر چهره می زنیم یا چهره واقعی ماست که در فضای الکترونیکی مثل شخصیت «هالک» در اثر عصبیت تغییر می کند، جای بحث دارد.اما به هر حال این همان «صفرا فزودن سرکنگبین» است که در ابتدای این نوشتار از آن یاد کردم و رسانه های اجتماعی الکترونیکی به جای آنکه فرصتی برای تمرین گفت وگو و افزایش نزدیکی ها و همدلی ها فراهم کند، سرمایه اجتماعی و معنوی را از بین برده و از ما انسان هایی پرخاشگر و غیرقابل تحمل می سازد. از آنجا که «زبان» اصلی ترین ابزار ارتباط و تعامل در این فضاست، آموختن کاربرد این ابزار و درواقع مهارت و معرفت گفت وگو و مشارکت در رسانه های اجتماعی یکی از مهارت های ضروری برای هر انسانی در عصر جدید است تا کارکرد این ابزار و این فضا به ضد خود تبدیل نشود. به قول مولانا: «آدمی مخفی است در زیر زبان، این زبان پرده است بر درگاه جان/ چونک بادی پرده را در هم کشید، سر صحن خانه شد بر ما پدید»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا