چند روزی در صیام

صوم به فتح اول، در لفظ به معنی باز ایستادن از خوردن و روزه داشتن است و در شرع عبارت از امساک مخصوص، و آن امساک از اکل و شرب و جماع است از صبح تا مغرب با نیت خاص. در معنای رمضان نیز آمده است که اگر اشتقاق آن از «رَمْضا» باشد آن سنگ گرم باشد که هر چه بر آن نهند بسوزد، و اگر از «رمض» باشد باران است که به هر چه رسد آن را بشوید. پس روزه ماه مبارک، امساک از خوردن و آشامیدن و شهوت است در زمان و با شرایط و احکام خاص که گناهان را بسوزاند و بعد به باران رحمت و فیض الهی بشوید و پاک کند. بر این که ظاهر روزه است آثاری مترتب می گردد. از جمله ادعای برخی از اطبا بر سلامتی جسم و جان و درک رنج گرسنگان و تشنگان و نیازمندان. مولای عارفان علی(علیه السلام) نیز برای روزه تعابیری همچون سپری برابر عذاب الهی و زکات تن ذکر کرده و در حکمتی تلاش بر روزه داری را موجب آرامش اعضا و جوارح، خشوع دیدگانشان، فروتنی جان و روان و تواضع دل‌ها دانسته است. اما فراتر از آن معنای حقیقی و باطنی روزه رمضان است که در بیان اهل ذوق معنا و منتهایی دیگر دارد. در «مجمع‌السلوک» روزه را واجد سه مرتبه خوانده و آمده است: «صوم را سه مرتبه است صوم عوام که عبارت است از ترک اکل و شرب و جماع، و صوم خواص که عبارت است از بازداشتن سمع و بصر و دست و پای و سایر اعضا از گناهان تا از هیچ عضوی گناهی نیاید و صوم اخص‌الخواص عبارت است از باز داشتن دل از همم دَنِیَّه و اذکار دنیوی و جمیع ماسوی الله تعالی». در این میان، برخی امساک از خوردن و آشامیدن را تمثیلی از امساک همه اعضا و جوارح بر محرمات دانسته اند: «روزه خاصان؛ حفظ جوارح است چون چشم‌پوشی از اتساع و فراخی در زندگی، و نگه‌داشتن گوش از شنیدن آنچه گناه است یا از محرمات است؛ و حفظ زبان از گفتن آنچه ناشایست است، و مراعات دل و قطع خاطر و افکار ناپسند و ترک تمنای آنچه بدان دسترسی نیست، و بازداشتن است از محرمات و آنچه در کسب و کار حرام است، و حبس پای از شتاب در امری که نهی شده است.» و در مرتبه ای بالاتر چشم پوشی از ماسوی الله و گذشتن از خلق برای لقای حق و در این مسیر شرط لازم چشم پوشی است از هرچه مرضی ذات احدیت نیست و دل را به غیر او مشغول و گرفتار می دارد. در شرح «تعرف» کلابادی، روزه از دیدار مردم پنهان شدن و به دیدار حق رفتن، با غیر حق سخن نگفتن و تنها با حق به راز و نیاز نشستن تعبیر شده و آمده است:« قول پیغمبر است (ص) که گوید: روزه سپری است. یعنی حجاب است از هر چه دون خداست. گروهی گفته‌اند که غرض از سپر، غیبت کردن و دروغ گفتن و محال اندیشیدن است. گروهی گفتند: سپر گردد از آتش دوزخ؛ و گروهی گفته‌اند سپر گردد دل بنده را از هر چه جز حق است تا ایشان را نبینند». به قول حافظ:
پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از منظری دیگر حقیقت و باطن روزه را پای نهادن بر خواسته نفس تعبیر کرده اند. چه، امساک چشم پوشی از حلال خداست و سخت گرفتن بر نفس، تا پای دل و جان از بند زندگی دنیا برکند و پر پرواز به ملکوت بگشاید. بسیاری از سالکان الی الله، روزه را رمز توفیق خود در مسیر سلوک دانسته اند و خالی نگاه داشتن شکم را به مثابه سبک کردن بار برای پرواز و صعود خوانده اند. چنانکه حضرت رسول (ص) فرماید:«دل کسی که شکم خود را انباشته باشد به ملکوت آسمان اندر نشود». سهلِ عبدالله گوید: «چون خدای دنیا را بیافرید معصیت اندر سیری نهاد و جهل؛ و اندر گرسنگی علم و حکمت نهاد».و مولانا به زیبایی اشاره کرده است:
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوانِ آسمانی کن شتاب
دَم به دَم بر آسمان می‌دار امید
در هوای آسمان، رقصان چو بید
تن چو با برگ است روز و شب از آن
شاخ جان در برگ ریزست و خزان
برگ تن، بی‌برگی جان است زود
این بباید کاستن، آن را فزود
فیض دیگر این ماه و روزه داری، کم خوابی و درک فضیلت سحر است. کم خوابی نیز همچون کم خوری از جلوه های نمادین روزه و ماه مبارک است و از سوی دیگر انوار فیض الهی در وقت سحر با حجب کمتری برای تابش بر دل و جان سالک مواجهند و فرصت مغتنمی است برای تفکر و اندیشه و عبادت و دستیابی به حال خوش و تجلی ویژه آن در لیالی قدر است که انسان صائم سه شب را تا سحر به تضرع و عبادت و استغفار می گذراند تا به دولت مطلوب دست یابد و برات لطف الهی بستاند چنانکه حافظ فرمود:
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا