امر آموزش، امروزه از یکسو به عنوان یک رشته علمی و از سوی دیگر به عنوان یک حوزه عملی گسترده در موضوعات گوناگون و در سراسر جهان به طور جدی دنبال میشود. انسان از ئیش از تولد و در مرحله جنینی از طریق فطرت و حدیث نفس مادر و حتی محیط پیرامون در معرض آموزش است و این آموزش غیر رسمی تا زمان ورود به مهد کودک ادامه دارد. مدرسه اولین محمل آموزش رسمی برای کودکان است و به مدت دوازده سال(کمی بیشتر یا کمتر در نقاط مختلف جهان) کودک و نوجوان تحت تاثیر نظام آموزش رسمی ابتدایی و متوسطه قرار دارد و بینشی فراگیر از علوم مختلف و سبک زندگی برایش فراهم میشود که با ورود به دانشگاه و در مقاطع مختلف تحصیلی به سمت عمیقتر شدن پیش میرود. آموزش متوسطه و عالی اگرچه بخشی از محتوای دانشی موردنیاز برای ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و شغلی را برای دانشآموزان، هنرآموزان و دانشجویان فراهم میکند اما آنان را از آموزشهای فنی، مهارتی و تخصصی مرتبط با شغل بینیاز نمیسازد. از اینرو، آموزش دانش و مهارتهای شغلی گاهی جایگزین آموزش دانشگاهی و در بیشتر موارد مکمل آن است و تا سالهای پایانی فعالیت شغلی فرد نیز ادامه دارد. گسترش روزافزون عرصه علم و دانش باعث شده، دانش افراد به تدریج و به مرور زمان منقضی گردد و لذا تکمیل دانستهها و بازآموزی دانش و مهارتها و به روزنمایی آنها اهمیت یافته است. نظام اداری و خدمات کشوری نیز از عرصههایی است که به واسطه حضور طولانی مدت افراد در آن(بیست تا سی سال و گاهی بیشتر) زمینه انقضای داراییهای دانشی را مهیا میسازد. افزون بر آن نیازهای جامعه و فناوریهای اداری و خدماتی روزبه روز در حال تغییر و پیشرفت است و افراد نیز موقعیتها، زمینهها و سطوح شغلی مختلفی را تجربه میکنند. براین اساس، کارکنان نظام اداری و خصوصا کارکنان ارشد و مدیران این نظام از آموزش و روزآمدی مستمر مستغنی نیستند.
حال پرسش اینجاست که محتوا و نحوه ارائه این آموزشها در کشورهای مختلف تابع چه عواملی است؟ کدام متغیرهای زمینهای(سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیک) بر آن تاثیر میگذارند و این اثرگذاری به چه نحوی است؟ سنتهای مختلف اداری و پارادایمهای گوناگون مدیریتی چگونه محتوا و فرم آموزشها را تغییر میدهند و بافت تشکیلدهنده بدنه اداری و مدیریتی سازمانهای دولتی چه آموزشها و چه روشهایی را اقتضا میکند؟ آموزش کارکنان ارشد و مدیران چه تمایزی با آموزش کارکنان پایه و میانرده دارد و این آموزشها در چه مراکزی، توسط چه مدرسانی، با چه منابع بودجهای، به چه روشهایی ارائه میشود؟ و نهایتا اینکه آشنایی با الگوهای رایج آموزش کارکنان ارشد اداری در کشورهای مختلف چگونه میتواند به بهبود نظام آموزش کارکنان و مدیران دولت در ایران کمک نماید؟
كتاب «رهيافتي تطبيقي بر آموزش كاركنان ارشد اداري» ترجمه كتابي با عنوان «رهبري و مديريت: مدلهاي تطبيقي آموزش كاركنان ارشد اداري» به دبيري مونتگومري ونوارد و همكارانش است كه در سال ۲۰۱۵ توسط انتشارات معتبر پالگريو مك ميلان منتشر شده است و تلاش میکند به پرسشهای فوق پاسخ دهد. اين كتاب با ترجمه محمد ذاكري، حميدرضا خسروآبادي، محمد رحيميان و مريم حبيب الهي، كارشناسان مركز مطالعات نظامها و فناوريهاي مديريتي سازمان اداري و استخدامي كشور و با مقدمه فرهاد علیپور(رئیس سابق این مرکز) و به همت انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي به بازار كتاب عرضه شده است. از میان دبیران کتاب مونتگومری ونواردمحقق و مولف برجسته و استاد رشته مدیریت دولتی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، آنی هاندگم استاد دانشگاه آلبورگ بلژیک و مدیر موسسه حکمرانی عمومی لوون، اروین شولا عضو هیئت علمی دانشکده رهبری دولتی در دانشگاه استلنبوش در آفریقای جنوبی و پل ساینو مولف کتب مدیریتی است. در میان مترجمین نیز محمد ذاکری وحمیدرضا خسروآبادی دکتری مدیریت دولتی و مدرس دانشگاه هستند که پیشتر آثاری در قالب تالیف و ترجمه در حوزه مدیریت به قلم ایشان منتشر شده است. محمد رحیمیان دانشجوی دکتری و مریم حبیب الهی نیز کارشناس ارشد مدیریت دولتی هستند و فرهاد علیپور دکتری مدیریت منابع انسانی و استادیار دانشگاه فرهنگیان است. كتاب حاضر مشتمل بر يازده فصل است كه نه فصل آن به تشريح وضعيت و خطمشيها و اقدامات نه كشور(امريكا، بريتانيا، فرانسه، آلمان، مجارستان، كره جنوبي، كلمبيا، دانمارك و جمهوري اسلامي ايران) پرداخته و دو فصل نيز به مقدمه و جمعبندي نسبتا مفصل كتاب اختصاص دارد. البته فصل مربوط به ايران در كتاب اصلي نبوده و توسط مترجمان تاليف و به متن افزوده شده است.
علیپور در دیباچهای که بر این کتاب نگاشته است پس از تاملی بر ضرورت و فراگیری آموزش و پیشینه توجه به آن در نظام اداری ایران، انگیزه تدوین این اثر را چنین بیان کرده است:« حوزه آموزش مدیران ارشد به واسطه پویایی ذاتی خود و تحولات سریعی که در دنیا صورتیافته نیازمند بررسیهای علمی مستمر و واکاوی الگوها و تجارب کشورهای مختلف، خصوصا آنهایی است که از استانداردهای بالاتری در نظام اداری و خدمتدهی به مردم برخوردارند. سازمان اداری و استخدامی کشور از آن رو که متولی خطمشیگذاریهای کلان در حوزه آموزش، توسعه و انتخاب مدیران در کشور است دغدغههای جدیتری در این موضوع دارد و از این رو موضوع مطالعه تطبیقی در حوزه الگوهای آموزش مدیران ارشد و راهبردی به پیشنهاد امور آموزش و بهسازی سازمان در دستورکار مرکز مطالعات نظامها و فناوریهای مدیریتی قرار گرفت تا این مرکز بنابه وظایف ذاتی خود، خوراک علمی لازم برای برنامهریزی و سیاستگذاری در این حوزه را برای امور تخصصی مربوطه فراهم نماید.»(ص۱۰).
در مقدمه کتاب به قلم مونتگومری فنوارد و آنی هاندگم چارچوب مفصلی از تفکر حاکم بر شکلگیری این اثر و مدل مفهومی مورد توجه نویسندگان بیان شده است. ایشان ابتدا تعریفی از کارکنان ارشد اداری ارائه کرده و ایشان را از مدیران سیاسی متمایز میکنند:« این افراد شامل کارکنان بلندپایهای در سیستم اداری هستند که عموماً با سیستم سیاسی ارتباط داشته و مسئول اجرای خطمشیها به شمار میروند.»(ص۱۳). ایشان مفروضات به کار رفته در کتاب را مبتنی بر تکامل جامعه و نیازهای آن، نقش ویژه دولت در پیشبرد برنامههای توسعه و اینکه بر حسب کیفیت آن میتواند بخشی از راه حل یا مشکلات کشور در این حوزه باشد و اهمیت رهبری خوب در این نقشآفرینی دولت بنا کردهاند. مدل مفهومی دبیران کتاب، که فصول مربوط به هرکشور بر اساس آن تنظیم شده است بر دو عنصر اصلی بنا شده است. نخست و دریکسو عوامل زمینهای شکلدهنده نظام آموزش کارکنان ارشد و موثر بر آن است که شامل عنصر اجتماعی(ارزشهای اجتماعی، نحوه سازماندهی اجتماعی افراد و نحوه تعامل ایشان با یکدیگر)، عنصر سیاسی(سیستم سیاسی، نقشآفرینی مدیران اداری در مشاوره به خطمشی گذاران در برابر میزان نقشآفرینی منصوبین سیاسی و میزان گرایش کارکنان به مناصب سیاسی) و عنصر سازمانی-اداری یا کارکردی(قلمرو و ساختار اداره، ماهیت اصلاحات مدیریت دولتی اعم از نووبری، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی دولتی نوین؛ و نیروهای تغییر وارده بر اداره) میباشد. دوم و در سوی دیگر نیز نظام ارتقا و انتصاب مدیران و کارکنان ارشد اداری است که مولفههایی چون خطمشی ناظر بر انتخاب مدیران دولتی، نهادهای مجری و ناظر بر اجرای خط مشی(سازمان به کارگیرنده، سازمان متولی نظام اداری، سازمانهای نظارتی دولت، پارلمان یا سیستم قضایی)؛ تصمیمگیرندگان انتخاب مدیران دولتی؛ خاستگاه مدیران ارشد اداری(بخش دولتی، بخش خصوصی، احزاب و دانشگاه)؛ الگوی مسیر شغلی کارکنان در نظام اداری(سازمان محور یا شغل محور)؛ فرایند انتخاب مدیران دولتی و ابزارهای مورد استفاده در این انتخاب را دربر میگیرد. این دو سو دارای برهمکنشهایی با یکدیگر هستند و مشترکا بر نظام آموزش کارکنان ارشد اداری نیز تاثیر میگذارند. در مطالعه نظام آموزش نیز مولفههایی همچونمحتوای آموزشها، محل ارائه خدمات آموزشی، نحوه برگزاری دورهها و روشهای آموزش، نحوه ارزیابی اثربخشی دورهها، شایستگیهای کلیدی کارکنان ارشد، نحوه تامین مالی برنامههای آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه فصول کتاب و اشارات مربوط به هر کشور نشان میدهد الگوی مزبور کمابیش رعایت شده است. اگرچه در برخی کشورها اطلاعات مشخصی درباره برخی از اجزای مدل یا نظام آموزش در دسترس نبوده یا توسط نویسندگان آن فصل ارائه نشده است. محتوای هرفصل از کتاب نیز بر اساس چارچوب پیشنهادی دبیران، توسط صاحبنظرانی از همان کشور نگاشته شده و تلاش شده اطلاعات مرتبط و کاملی از آن کشور در مولفههای موردنظر ارائه شود. آخرین گزارش کشوری نیز مربوط به جمهوری اسلامی ایران است که در کتاب اصلی نبوده و توسط یکی از مترجمین نوشته و به این کتاب افزوده شده است. در این فصل نیز با رعایت ساختار پیشگفته ضمن مروری بر تاریخچه تحولات اداری در یکصدسال اخیر و نقش تحولات مهم اجتماعی و سیاسی همچون وقوع انقلاب مشروطه، طلوع و غروب سلطنت پهلوی اول، انقلاب اسلامی، بروز جنگ تحمیلی و خاتمه آن و تدوین و تصویب قوانین مختلف استخدامی، برنامههای توسعه و برنامههای اصلاح نظام اداری و پارادایمهای اداری منبعث از هریک، از تاسیس مرکز آموزش مدیریت دولتی در اواخر دهه ۱۳۴۰، فعالیت دانشگاههای مختلف خصوصا دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز آموزش عالی وابسته به دستگاههای اجرایی در دهه ۶۰ و ۷۰، ابلاغ نظام آموزش کارکنان دولت در دهه ۸۰ و نسخه بازنگری شده آن در اوایل دهه ۹۰ و ابلاغ مدل شایستگی عمومی مدیران حرفهای در اواسط دهه ۹۰ به عنوان مهمترین نقاط عطف آموزش کارکنان ارشد اداری در صده اخیر یاد میکند.
فصل پایانی کتاب نیز به بحث و جمعبندی مطالعات و موارد کشوری پرداخته و مقایسه جامعی از مولفههای صدرالاشاره در کشورهای مختلف در قالب جدولی(که توسط مترجمان افزوده شده) و آسیبشناسی نظامهای آموزشی و درسآموختههایی از دیگر کشورها برای بهبود نظام آموزش کارکنان و مدیران ارشد اداری کشور به چشم میخورد.
به هر روی به نظر میرسد مطالعه این کتاب که چاپ اول آن در ۲۳۶ صفحه در تابستان ۱۴۰۰ و بهای ۶۵۰۰۰۰ریال به همت انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی به بازار نشر عرضه شده است میتواند حاوی اطلاعات ارزشمندی برای سیاستگذاران، مجریان، مدرسان و پژوهشگران عرصه مدیریت منابع انسانی بخش دولتی، مطالعات تطبیقی و آموزش باشد.