دوقطبی خوب، دوقطبی بد

اعلام حضور ابراهیم رئیسی در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری و معرفی احتمالی او به عنوان نامزد اصلی اصولگرایان تا حدود زیادی شرایط آرایش سیاسی و طرفین اصلی رقابت را در انتخابات پیش رو روشن کرد و در عین حال فضای انتخاباتی کشور را در شرایط جدیدی قرار داد. فارغ از اینکه رئیسی با سازوکار جمنا وارد عرصه شود یا چنانکه در برخی اخبار اعلام شده به صورت مستقل پا به عرصه گذارد به ظن قوی جدی ترین رقیب روحانی در انتخابات آتی خواهد بود. با فرض کناره گیری قالیباف(به نحوی که در موضع گیری های اخیر وی اعلام شده و طبعا با آمدن رئیسی محتمل تر خواهد بود) دیگر رقبای قابل اعتنای روحانی سعید جلیلی و حمید بقایی(به شرط تایید صلاحیت) هستند که زیربار سازوکار جمنا نرفته و حضور مستقل خود را تاکنون اعلام نموده اند. اما با توجه به شرایط کنونی و سوابق انتخابات قبلی و نیز اشتراک نسبی بخشی از پایگاه رای این دو با هم و با رئیسی کماکان می توان استدلال کرد که ابراهیم رئیسی نامزد اصلی اصولگرایان و رقیب اصلی روحانی و در عمل تنها کسی است که قاطبه اصولگرایان محوریت او را در انتخابات خواهند پدیرفت.
به هر روی روشن است که رقابت رئیسی و روحانی خواه ناخواه گونه ای از دوقطبی را در فضای انتخاباتی کشور ایجاد خواهد کرد که مقام معظم رهبری پیشتر احمدی نژاد را برای جلوگیری از بروز چنین فضایی از ورود به عرصه نهی کرده بودند. بدین ترتیب این ابهام برای طرفداران احمدی نژاد پیش خواهد آمد که اگر دوقطبی نامطلوب است چرا از ورود رئیسی به رقابت نهی نشده و اگر خوب است چرا به احمدی نژاد چنین توصیه ای شد؟
این ابهام را می توان این گونه پاسخ داد که نفس شکل گیری دوقطبی در رقابت سیاسی پدیده مذمومی نیست و این گفتار و رفتار طرفین رقابت و حامیان آنها و نحوه مدیریت هیجانات مثبت و منفی اجتماعی است که می تواند کیفیت یک رقابت سیاسی(اعم از دوقطبی یا چندقطبی) و آثار و تبعات آن را تبیین نماید. به باور من، نهی رهبری بیشتر مبتنی بر شناخت ایشان و جامعه از منش و سلوک سیاسی احمدی نژاد و اطرافیان و برخی از حامیان وی بوده است که عموما با ایجاد تشنج و جو روانی نامطلوب و احساسی کردن بیش از اندازه فضا موجب افزایش آنتروپی مثبت در سیستم سیاسی می شوند حال آنکه هیچ کنشگر سیاسی از شکل گیری رقابت جدی و گرم انتخاباتی در یک نظام مردم سالار جلوگیری نمی کند و اگر شکل گیری دوقطبی منجر به مشارکت بیشتر مردم و افزایش سرمایه اجتماعی ناشی از این مشارکت گردد مطلوب همه جریان های سیاسی و دلسوزان کشور است.
اگرچه برای قضاوت در باب اینکه حضور رئیسی فضای انتخاباتی کشور و پیامدهای آن را به کدام سمت و سو هدایت خواهد کرد کمی زودهنگام است و باید منتظر مشخص شدن نامزدهای نهایی و بررسی اندیشه ها و برنامه ها و شیوه های تبلیغاتی ایشان بود اما توجه طرفین به چند نکته می تواند این اطمینان را ایجاد کند که در صورت شکل گیری این دوقطبی برکات آن برای نظام بیش از مضراتش خواهد بود. اولین نکته تاکید طرفین بر عقلانیت به جای احساسات است. هرچه فضای رقابت و تبلیغات عقلانی تر باشد و تحریک و تهییج احساسات مردم به ویژه طرفداران جدی نامزدها منطقی تر شود هم فضای رقابت گرم شده و هم تصمیم گیری و انتخاب عقلایی تر خواهد بود. ارائه برنامه های اصولی و عملیاتی برای حل مشکلات کشور و نقد علمی و منصفانه دولت فعلی و پرهیز از حمله های شخصی و تخریب افراد و وابستگان آنها و خودداری از پیشنهادهای عوام فریبانه و احساسی صرفا برای جلب رای بیشتر و خرید رای به هرنحو(به ویژه با توزیع امکانات و پول عمومی) در این باب ضرورت می یابد. رعایت اخلاق انتخاباتی در ابعاد مختلف کلید دیگر مدیریت فضای دوقطبی است. علاوه بر موارد پیش گفته عدم حضور سازمان یافته نظامیان در انتخابات، رفتار معقول و بیطرفانه شورای نگهبان و هیات های اجرایی و نظارت و خودداری از القای این مطلب که فلان نامزد موردنظر نظام و رهبری است(چنانکه بارها نیز مورد تاکید معظم له قرار گرفته است) از دیگر عواملی است که پیروزی هر نامزدی را به پیروزی مردم و کشور تبدیل خواهد کرد. به طور کلی آنچه که در ادبیات سیاسی ایران از آن به تقوای سیاسی یاد می شود و به نظر می رسد دونامزد اصلی انتخابات پیش رو به قدر کافی از آن برخوردار باشند این امید را ایجاد می کند که حتی در صورت ایجاد یک دوقطبی جدی رقابتی، فارغ از نتیجه، مشارکتی پرشور همچون سال ۷۶ شکل بگیرد و آثار و برکات آن به ویژه همبستگی درونی، تقویت سرمایه اجتماعی و مشارکت همه جانبه برای حل مشکلات کشور شامل حال مردم و نظام گردد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا