دوگانه اعتدال- افراط

هفته منتهی به میلاد مسعود حضرت ختمی مرتبت محمدمصطفی(ص) در یک نامگذاری هوشمندانه به نام هفته وحدت نام نهاده شده و ساده ترین پیام ضمنی این نامگذاری آن است که وجود مقدس نبی مکرم و قرآن کریم مهم ترین محورها و مشترکاتی هستند که وحدت و همگرایی و همدلی امت اسلامی می تواند حول آن شکل بگیرد. وحدتی که نه لزوما به معنای یکی شدن و نادیده گرفتن تفاوت در عقاید (که نه ممکن است و نه لازم) بلکه به معنی پرهیز از پافشاری بر این تفاوت ها و تبدیل تفاوت به اختلاف و اختلاف به خصومت است. این امر به ویژه در کشور ما که اکثریتی شیعی دارد اما اقلیت قابل توجهی از اهل سنت نیز در بسیاری از استان ها در همزیستی با شیعیان هستند و نیز همسایگانی مسلمان با اکثریت اهل سنت در کنار مرزهای زمینی و هوایی ما هستند اهمیتی دوچندان دارد. همه ساله در این هفته مجالس و کنفرانس هایی نیز با مضامین تقریبی و تلاش برای برجسته سازی مشترکات و رفع زمینه های اختلافی با حضور نمایندگان و اندیشمندان سایر فرق و مذاهب اسلامی در تهران برگزار می شود اما خروجی همه اینها در نهایت با برآمدن و نضج گرفتن جریان های تندرو در منطقه چندان مطلوب نبوده است. به نظر می رسد جایگزین کردن دوگانه اعتدالی- افراطی به جای دوگانه شیعه- سنی تصویر بهتری از وضع موجود مرزبندی های امت اسلامی به دست دهد. در واقع وجود اکثریتی از مسلمانان معتدل و میانه رو که در عین پایبندی به باورهای مذهبی خود، دل در گرو وحدت امت اسلامی و به ویژه همزیستی و همجواری مطلوب با هموطنان یا همسایگان خود با مذهب دیگر دارند و مشترکاتی همچون قبله مشترک و وجود مقدس پیامبر رحمت و قرآن کریم در نظرشان پررنگ تر از هر عامل تفاوت آفرین دیگری است و اقلیتی در هردو سوی ماجرا که از هر فرصت و ابزاری برای دمیدن در آتش اختلاف و عداوت بهره می برند قابل تامل است.

در کشورما با وجود اهتمام مقام معظم رهبری و برخی از روحانیون و مسوولان در حفظ وحدت امت اسلام به ویژه مردم مسلمان ایران و هزینه های مختلفی که برای تحقق این امر داده اند، مع الاسف برخی جریانات فکری، فقهی و محفلی در جای جای کشور مانع از تحقق کامل این هدف هستند. فارغ از باور هریک از طرفین به حقانیت عقیده و باور خود، گاه از این واقعیت چشم پوشی می شود که در بسیاری از نقاط کشور مردان و زنان شیعه و سنی در همسایگی یکدیگر در یک محله و کوچه زندگی و کسب و کار می کنند، در یک اداره یا سازمان همکارند، فرزندان شان در مدرسه در یک میز و نیمکت کنار هم می نشینند و گاه در اثر وصلت های صورت گرفته در یک خانواده یا فامیل در کنار هم زندگی می کنند. از این رو از آثار و تبعات منفی برخی سخنان و حرکات و مجالس تحریک آمیز و موهن غفلت شده. گذشته از آن، برخی کژسلیقگی ها در برخی نهادهای عمومی روا داشته می شود از دیگر نمودهای عینی وجود یا ایجاد موانعی برای تحقق وحدت است. در بعضی از فرآیندهای استخدامی، انتصاب و ارتقاء در جایگاه های سیاسی و اداری، و اشتغال به مشاغل کلیدی و حساس شواهدی از تبعیض و عدم شایسته سالاری مشاهده می گردد. حتی گاه در دریافت خدماتی که دستگاه های اجرایی مکلف به ارایه آن به عموم شهروندان ایرانی هستند اصل برابری در مقابل قانون و استحقاق عمومی دریافت خدمت دیده نمی شود. محرومیت فراگیر و پایدار در استان های سنی نشین با وجود ظرفیت های متعدد طبیعی و انسانی (که البته و متاسفانه لزوما محدود به استان های با اکثریت اهل سنت نیز نیست) و گستردگی نگاه امنیتی بر مردم این استان ها، باعث شده است با وجود تلاش خالصانه ای که بسیاری از نهادهای عمومی و انقلابی به ویژه سپاه و ارتش و ناجا و دستگاه های اجرایی برای محرومیت زدایی و تامین امنیت و رفاه مردم در این استان ها انجام می دهند مزه برخورداری از حقوق برابر توسط بسیاری از هموطنان اهل سنت احساس نشود و از این رو واقعیت و عینیت فعالیت های تقریب مذاهب اسلامی و رویکردهای وحدت گرا کمرنگ شود. به نظر می رسد همان گونه که تمایل به تقریب و وحدت پیروان مذاهب اسلامی در راس نظام و دلسوزان کشور وجود دارد به فعالیت های آموزشی و ترویجی و فرهنگ سازی بیشتری برای نهادینه شدن این رویکرد در لایه های پایین تر و عملیاتی اجرایی و امنیتی و متولیان امور دینی کشور هم وجود دارد؛ اگر افراطی ها بگذارند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا