دوگانه ظاهر اسلامی و کارآمدی

امام جمعه محترم آستارا در خطبه های نمازجمعه این هفته این شهر، اشاراتی داشته اند پیرامون وضعیت کشور و رفتار مسئولین و مشکلات مردم که انصافا همگی موارد صحیح و دلسوزانه ای بوده و در عین حال جمله ای نیز در بین سخنان ایشان برجسته شده است که:« مسئولی که در نظام اسلامی خدمت می کند، باید ظاهر اسلامی داشته باشد و کسی که صورتش را از ته می زند علیرغم کارایی به درد نظام اسلامی نمی خورد». این حرف شاید در ظاهر نظرشخصی به حساب بیاید اما از یک سو از آنجا که در یک تریبون رسمی و مهم مانند تریبون نماز جمعه مطرح شده و از دیگرسو دارای عقبه و زمینه فکری ویژه ای است حائز اهمیت است و از این رو می خواهم در این یادداشت، مختصری بدان بپردازم.

البته این تفکر مربوط به امروز و دیروز نیست و سابقه ای به درازای انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی دارد. تفکری مشابه این و البته در جهتی معکوس نیز پیش از انقلاب جریان داشت و مدیران را ملزم می کرد که با صورتی تراشیده و کراوات و ویژگی های ظاهری اینگونه در محیط کار حاضر شوند. بعد از انقلاب چنانکه گفته شد جهت عکس شد و برخورداری از ویژگی های ظاهری متفاوت ملاک تعهد و تقوا و التزام به آرمان های نظام و انقلاب شد. بعد از اتمام دفاع مقدس، البته این رویه کمی تعدیل شد و برخی مدیران ظاهری متفاوت یافتند اما این گروه همواره توسط نسل اول با چوب تکنوکرات و لیبرال و … نواخته شده اند و امروز هم در هر کوی و برزن دوگانه مدیرلیبرال-مدیر انقلابی ابزاری برای برخی تسویه حساب های سیاسی و فردی است.

مشکل اصلی که ما سالهاست(بیش از یک قرن) با آن مواجهیم آن است که هیچ گاه نخواسته ایم برای «مدیریت» به عنوان یک علم، هنر و به ویژه حرفه، شان و موضوعیتی قائل شویم. از زمان قاجار که مسئولیت ها عمدتا بر اساس واگذاری تیول یا انتساب به ایل قاجار یا هردو واگذار می شد تا دوران پهلوی که نزدیکی به دربار یا برخی سفارتخانه ها ملاک اصلی واگذاری بسیاری از پست ها بود تا اوایل انقلاب که پست ها بیشتر بر مبنای سوابق مبارزاتی و معرفی انقلابیون برجسته واگذار می شد و امروز که ژن خوب و لابی های سیاسی تعیین کننده است همواره آش همان بوده و کاسه همان.

شاید یک مثال عرض من را روشن تر کند. اگر آقای امام جمعه بزرگوار یا اعضای خانواده ایشان یا هر فرد دیگری خدای نکرده به بیماری دچار شود مبنایشان برای مراجعه به پزشک چه خواهد بود؟ آیا باز هم بر ظاهر اسلامی تاکید دارند یا بر دانش و توانمندی و تجربه و خوشنامی؟ اگر درگیر یک دعوای حقوقی بشوند چه؟ آیا وکیلشان را بر اساس ظواهر اسلامی بر می گزینند یا پس از تحقیق و بررسی فراوان در پی فردی می روند که بتواند موفقیت ایشان را در آن پرونده تضمین کند. یا اگر بخواهند ساختمانی بسازند ظاهر اسلامی مهندس و مجری برایشان مهم است یا دانش فنی، تجربه، سلامت و امانتداری و تعهد حرفه ای وی؟ پرواضح است که در همه موارد پیش گفته، برخورداری از ظاهر به تعبیر ایشان اسلامی با شایستگی های فردی و حرفه ای مانعه الجمع نیست و منافاتی ندارد اما به جرات می توان گفت در اغلب موارد یا فاقد اولویت است یا اولویت بسیار پایینی دارد. در نقطه مقابلِ اینها دستگاه عریض و طویل قوه قضائیه است که اتفاقا همین ظواهر اسلامی یکی از مهم ترین ملاک های گزینش و انتخاب قضات غیرروحانی در آن تلقی می شود(چون در خصوص قضات روحانی تکلیف روشن است). پس دلیل بروز مفاسد مالی و اداری و اخلاقی در برخی از این قضات چیست؟ این مجموعه سالهاست تحت تسلط و مدیریت همفکران جناب امام جمعه است و این نگرش ها در آن، حالت عملیاتی یافته پس چرا کماکان چندجای کار می لنگد؟

اگر بپذیریم مدیریت یک حرفه است و پذیرش آن نیازبه شایستگی های فردی و مدیریتی(دانش، مهارت و توانایی) دارد، اصول اخلاق حرفه ای همچون دیگر حرفه ها بر آن نیز حاکم است و از مدیر نیز همچون دیگر حرفه ها باید انتظار نتیجه و سلامت را همزمان داشت آن وقت است که درخواهیم یافت انتخاب مدیران نیز باید بر اساس شایستگی ها و تجارب و دستاوردهای پیشین باشد نه ظاهر و آرایش صورت و انتسابات سببی و نسبی و بده بستان سیاسی و … آن وقت است که در بخش دولتی و عمومی نیز باید فانوس به دست در پی مدیرانی بود که حتی اگر ریششان را هم می تراشند یا سبک پوششان با سلیقه ما همراستا نیست(نه به این معنی که خارج از عرف جامعه است) اما اهل فکر و اندیشه و برنامه اند، نگاه توسعه گرا دارند، در مصرف منابع عمومی سختگیر و صرفه جویند، به مردم و کارکنانشان احترام می گذارند و حقوق شهروندی را نه در حرف که در عمل رعایت می کنند و بر اساس نتایج مشخص و ملموس کارشان به مردم پاسخگو هستند. اینها و هزار نکته باریک تر ز موی دیگر است که مشخص می کند نه هرکه سر بتراشد قلندری داند.. 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا