مساله اشتغال و چند پرسش اساسی

مساله اشتغال و بیکاری نیروی کار همواره از چالش های اساسی اقتصاد و اداره جامعه ایران بوده و در سالهای اخیر از یک سو به واسطه ورود سیل جمعیتی متولدین اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ و سیاست های اقتصادی اتخاذ شده در دولت نهم و دهم به یکی از چالش های اساسی دولت تبدیل شده است. اهمیت مساله بیکاری و چالش های پیامد آن به قدری است که اکنون به یکی از مطالبات اصلی جامعه از نامزدهای ریاست جمهوری بدل شده و نامزدها نیز مبتنی بر خط فکری و رویکرد اقتصادی خود وعده هایی را برای حل این مساله و جلب افکار عمومی و آراء مردم مطرح کرده اند که متاسفانه برخی از این وعده ها بیش از حد ماهیت شعاری و آرمانگرایانه به خود گرفته و واکنش هایی را در میان کارشناسان و عامه مردم برانگیخته است. این نوشتار در صدد است با طرح چند پرسش اساسی پیرامون رویکرد نامزدها به مساله اشتغال و رفع معضل بیکاری ابعاد برنامه عملیاتی ایشان را واکاوی نماید و به بیان دیگر روشن کند مخاطبین تبلیغات نامزدها باید منتظر دریافت چه نکاتی برای ارزیابی برنامه نامزدها در این حوزه باشند. البته واضح است تفکر آرمانگرایانه یا عملگرایانه نامزدها در نحوه طرح برنامه ها و وعده های ایشان در همه ابعاد به ویژه بحث اشتغال موثر خواهد بود:
1) برآورد نامزدهای محترم از وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و روند طی این فاصله چیست؟ البته پاسخ به این پرسش در بدو امر روشن است. وضعیت فعلی اشتغال بر اساس آمارهای رسمی مشخص است و طبعا وضعیت آرمانی نیز اشتغال کامل و رفع معضل بیکاری است که تحقق آن در عمل نزدیک به محال است. با این حال نامزدهای محترم مشخص فرمایند چه سطحی از اشتغال را مطلوب تلقی می کنند و روند عملکرد دولت فعلی را(با اشتغالزایی متوسط ۶۵۰هزار در سال) در قیاس با ظرفیت اقتصاد ایران چگونه می بینند؟
2) موانع عمده اشتغال در اقتصاد ایران را چه می دانند و برای هریک چه وزنی قائل هستند؟ کمبود سرمایه، تکنولوژی، منابع طبیعی و زیرساخت ها یا نیروی انسانی و مدیریتی ناکارا و غیرمتخصص، موانع اداری، معضلات قانونی به ویژه در قوانین مرتبط با اشتغال(نظیر قانون کار، قانون تامین اجتماعی و …)، دشواری های کارآفرینی، فرهنگ کار و … هریک چه سهمی در بروز پدیده بیکاری دارند و نامزدهای محترم با چه اولویتی و با چه راهکارهایی به حل آن خواهند پرداخت؟
3) ظرفیت های اصلی معطل مانده یا غیرفعال در اقتصاد ایران را در کدام بخش ها شناسایی کرده و چه راهکارهایی برای فعال سازی آن دارند؟ در کشاورزی، صنعت، معدن، تجارت، نفت و گاز و صنایع وابسته، گردشگری، خدمات(مهندسی، پزشکی، آموزشی و …)، حوزه های دانش بنیان و … چه برآوردی از ظرفیت های فعال و غیرفعال دارند و با چه ابزاری ظرفیت های غیرفعال را فعال خواهند کرد؟ به طور کلی جهت گیری اصلی ایشان در بخش اشتغال معطوف به کدام یک از بخش های فوق خواهد بود و فعال سازی هریک را در چه افق زمانی و با چه سازوکاری دنبال خواهند کرد؟
4) در شاخص بهبود فضای کسب و کار نقاط ضعف و قوت را در کجا می بینند و برای تقویت نقاط قوت و اصلاح نقاط ضعف کدام برنامه های عملیاتی را دنبال می کنند؟ هدف گذاری آنها برای بهبود هریک از مولفه های این شاخص و جایگاه مطلوب کشور در این شاخص چیست؟
5) چه سهمی برای موانع فرهنگی و اجتماعی در مسیر اشتغال قائلند و مشخصا چه برنامه ای برای رفع این موانع دارند؟ حضور پررنگ زنان به ویژه زنان تحصیل کرده در عرصه اشتغال را چگونه ارزیابی می کنند و برای ایجاد تعادل و مدیریت آثار اجتماعی این حضور(به ویژه تبعات آن در مساله ازدواج و فرزندآوری) چه برنامه ای دارند؟ طبیعی است که این برنامه باید حاوی کارکرد دستگاه های متعدد فرهنگی به ویژه صداوسیما، آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد.
6) منابع و سازوکارهای تامین مالی واحدهای کسب و کار را به منظور تقویت توان اشتغالزایی معرفی نمایند. در این خصوص نگاه ایشان به عملکرد نظام بانکی و بازار سرمایه و نیز روش های تامین سرمایه از منابع داخلی و خارجی و مردمی کردن اقتصاد از طریق جذب سرمایه های داخلی در راستای تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی حائز اهمیت است.
اگرچه پاسخ دقیق، مفصل و عملیاتی به این پرسش ها ممکن است خارج از حوصله برنامه های رادیویی و تلویزیونی نامزدها باشد اما این انتظار می رود که برای رهایی از دام شعارزدگی وعده های عوامگرایانه و پوپولیستی و اقناع افکار عمومی به ویژه حامیانشان و اثبات توانمندی و کارآمدی شان در حل مساله اشتغال به رئوس این برنامه ها به صورت عملی و مبتنی بر ارقام و اهداف قابل ارزیابی و قابل پیگیری اشاره نمایند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا