کرونا و الگوبرداری مدیریتی

در تاریخ نقل شده است که وقتی از زمان قاجار پای شاهان و وزرا و روشنفکران ایرانی به دیار فرنگ باز شد از مشاهده مظاهر تمدن و پیشرفت آن کشورها به وجد آمده و آنچه را می پسندیده اند به کشور وارد می کردند فارغ از آنکه آیا زمینه و زیرساخت به کارگیری آن ابزار یا فناوری در ایران وجود دارد یا نه. این رویه در سال های بعد نیز دنبال شد و بازدید مدیران و مسوولان کشور همواره فرصتی بود برای انتقال محصولات و فناوری ها و بعدتر سیستم ها و روش ها. البته این روند مختص ایران نبود و بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، انتقال الگوهای توسعه از کشورهای توسعه یافته به کشورهای درحال توسعه در بسیاری از کشورها عمومیت یافت. اما عدم انطباق بستر انتقال و به کارگیری این الگوها و روش های وارداتی بین کشورهای مبدا و مقصد و بی توجهی به زمینه و ظرفیت های کشور مقصد در بسیاری از موارد منجر به عدم توفیق این برنامه ها شد. همه اینها شرایطی را ایجاد کرد تا دانش مدیریت تطبیقی گسترش یافته و بدل به یک جریان علمی و مطالعاتی گسترده در سطح جهانی شود.

مدیریت تطبیقی در برخی حوزه های اصلی اداره امور عمومی نظیر ساختارها، کارکردها و خط مشی ها موضوعیت یافت؛ اگرچه در انتقال و بهره گیری از برخی اجزای فرعی تر مانند فرآیندها و سیستم ها و رویه ها و فناوری های تولید محصول و خدمات از الگوبرداری (بنچ مارکینگ) استفاده می شود.

الغرض، در جریان همه گیری کرونا پای مطالعات تطبیقی و الگوبرداری هم به بحث های صاحب نظران و… در کشور ما و احتمالا دیگر کشورها باز شد. روش ها، تصمیمات و تجارب کشورهای مختلف در مواجهه با این اپیدمی که به درست یا غلط در افواه عمومی و شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد و البته برخی نهادهای رسمی نیز تلاش کرده اند تا اسنادی را برای کمک به تصمیم گیرندگان کشور تدوین کنند. اما بحث اصلی من، اثری است که این محتواها و حرف وحدیث ها بر ذهنیت مردم و قضاوت عمومی جامعه در خصوص تصمیمات، عملکرد و استراتژی مدیران ارشد کشور و نظام سلامت در مواجهه با همه گیری کرونا خواهد داشت. بحث در مورد قرنطینه به روشی که برخی کشورها اجرا کرده اند یا همین الگوی فاصله گذاری اجتماعی و هوشمند که در چند فاز در حال اجراست از همین دسته است. اخیرا هم مطالبی درباره عملکرد دولت نیوزیلند در مدیریت و مهار کرونا در فضای مجازی منتشر شده که نشانگر جدیت خانم نخست وزیر این کشور و موفقیت ایشان در مهار کرونا با کمترین تلفات است. در سوی دیگر هم برخی مدافعان پروپاقرص چین به شدت از اجرای مدل چینی برای مهار کرونا حمایت می کنند که با پاسخ رییس جمهور و مدیران نظام سلامت کشور نیز مواجه شد. باید توجه داشت که الگوبرداری به روش علمی و مدیریت تطبیقی در چنین موقعیت هایی فایده و ضرورت خود را نشان می دهد. من در مورد نیوزیلند و شرایط آن کشور اطلاعات زیادی ندارم اما با یک تحلیل سرانگشتی می توان حدس زد که تفاوت بین شرایط و زمینه کشور ما با آنها از زمین تا آسمان است. اتخاذ یک استراتژی و برنامه های عملیاتی متعاقب آن یا استفاده از الگوی یک کشور دیگر به عوامل متعددی بستگی دارد از عوامل جمعیت شناختی و تراکم انسانی در محیط های شهری و روستایی گرفته تا شرایط فرهنگی و اجتماعی، تا شرایط اقتصادی و الگوهای اشتغال و بیکاری و سهم بخش های مختلف در اقتصاد، سطح آگاهی عمومی و رفتار رسانه ها، نوع حکومت، میزان تمرکز و مسایل سیاسی و اداری و عوامل متعدد دیگر. به قول حافظ هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست. افزون بر آن سیاستگذاری که در جایگاه تصمیم گیری کلان نشسته از یک سو به اطلاعات مختلفی دسترسی دارد (یا باید داشته باشد) که قاعدتا من شهروند عادی ندارم و از سوی دیگر در اتخاذ یک تصمیم باید حواسش به همه چیز باشد. از دخل وخرج دولت، میزان دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی و توزیع این امکانات در سراسر کشور، رفتارشناسی انتشار ویروس، فرهنگ و خرده فرهنگ های اقوام، میزان اعتماد مردم به دولت و رسانه و حرف شنوی از آن، وضعیت اشتغال و توزیع نیروی کار در بخش های مختلف جامعه، میزان تاب آوری دهک های مختلف مردم در برابر از دست دادن درآمد و مسایل اجتماعی و امنیتی ناشی از آن و عوامل متعدد دیگری را در نظر آورد و تصمیم گیری و برنامه ریزی کند. اگرچه می توان از سیاست ها و رویه های دیگر کشورها نیز آموخت اما نقش اصلی را در تصمیم سازی متخصصان بومی در رشته های مختلف به ویژه حوزه بهداشت و درمان و در تصمیم گیری هیات حاکمه کشور به ویژه قوه مجریه دارند و حتی اگر در توانمندی دومی تردید داشته باشیم به تخصص بدنه کارشناسی و علمی حوزه بهداشت و درمان کشور می توان ایمان داشت. ضمن آنکه شیوع ویروس در کشورهای مختلف با فاصله زمانی کمی اتفاق افتاده و عملا فرصت چندانی نبوده تا بتوان نتیجه و میزان موفقیت استراتژی های هیچ یک از کشورها را در مدیریت کرونا تحلیل کرد. اگر به آمارهای رسمی کشور در شاخص های اصلی این بیماری اعتماد داشته باشیم (که به گمانم می توانیم اعتماد کنیم) و فرض را بر صحت آمارهای دیگر کشورها نیز بگیریم تا اینجا استراتژی ها و اقدامات مدیران کشور در مدیریت این بیماری را می توان مثبت ارزیابی کرد. اما پاسخ دقیق به این پرسش ها و بررسی تطبیقی سیاست ها و استراتژی های کشورهای مختلف درگیر بیماری را می توان پس از فرونشست آن انجام داد. فرصتی که امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا