استخوان خوک در دست های جذامی

«چگونه توصیف کنم سر منزلی را که ابتدای آن سختی و مشقت است و پایان آن فنا و نیستی؛ در حلال آن حساب است و در حرامش عقاب؛ ثروتمندش فریب می خورد و فقیر و گدایش محزون می گردد. چه بسیار کسانی که به دنبالش بدوند و به آن نرسند و چه ‏بسیار کسانی که رهایش سازند و به آنها روی آورد. هر کس با چشم بصیرت و عبرت به ‏آن بنگرد به او بصیرت و بینایی بخشد؟ و آن کس که چشمش به دنبال آن باشد و فریفته آن گردد از دیدن حقایق نابینایش کند!» نگاه امام علی(ع) به دنیا در بیان و عمل، نگاهی دوگانه است؛ از یک سو جملات و عبارات متعددی در مذمت و نکوهش دنیا و وابستگی به آن از حضرت نقل شده و از سوی دیگر بیاناتی نیز در ارزش و اهمیت دنیا دارد و با کسانی که دنیا را نکوهش می کنند سرزنش می کند. راز این دوگانگی در چیست و حضرت چه عواملی را در نگرش صحیح به دنیا و برخورد مناسب باآن دخیل می داند؟ حضرت در ذم دنیا از یک سو بر بی ارزشی دنیا تاکید دارند و با تعابیری ملموس بی مقداری دنیا را به رخ می کشد از آن جمله در زمان هجوم مردم برای بیعت و در تبیین علت پذیرش خلافت می فرماید: «چون خداوند از علما و دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان بی اعتنا نباشند و الا این کار را از روی دنیا دوستی نمی کنم؛ چراکه همه می دانید که این دنیای شما، با همه زینت هایش، در نظر من از آب بینی ماده بزی که عطسه کند، بی ارزش تر است.» یا در جای دیگر در پاسخ به زیاده خواهی گروهی از بیت المال پاسخ می دهد: «به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با همه چیزهای که در آن هست به من بدهند تا پوست جو  را به ناحق از دهان مورچه ای بگیرم این کار را نخواهم کرد. این دنیا با تمام زیبایی هایش، نزد من از برگی که در دهان ملخی جویده شده باشد، بی ارزش تر است.» معیار مواجهه حضرت با این دنیای بی ارزش و پذیرش مسوولیت در آن «حق طلبی» و «مبارزه با ظلم» است.

جنبه دیگر از نگاه مذمت بار حضرت به دنیا، خاصیت موقت آن است. حضرت دنیا را چیزی بیش از یک منزلگاه و سرای موقت نمی داند و از این رو پرستندگان دنیا و دلبستگان به آن را سرزنش می کند و توجه می دهد: «اما کسانی که فریفته دنیا شده اند به مسافرانی شبیه اند که در منزل پرنعمتی قرار گرفته اند، ولی به آنها گفته اند که باید به سوی محلی خشک و خالی از نعمت حرکت کنند. برای آنها هیچ چیز ناخوش آیندتر از جدایی از آنجا نیست.» یا «ما برای دنیا آفریده نشده ایم. به دنیا آمده ایم تا به واسطه آن آزموده شویم.» و نیز «دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشده است، بلکه گذرگاهی است که در آن برای آخرت زاد و توشه بردارید. بنابراین برای کوچ کردن از آن آماده باشید و مرکب مناسب مهیا سازید.» از منظری دیگر نیز به آثار نامطلوب دنیا بر دنیادوستان و رفتار فریبکارانه اش با ایشان اشاره می کند: «ای مردم از دنیای حرام بپرهیزید چون بسیار مکار و فریبنده است. اگر چیزی می بخشد دیری نمی پاید که آن را بازپس می گیرد و اگر به کسی چیزی بپوشاند سرانجام روزی آن را از تن او بیرون خواهد آورد. نه آسایش آن پایدار و نه رنج و سختی هایش پایان پذیر و نه بلایا و دردهایش تمام شدنی است.»؛ «دنیا چون به گروهی روی آورد، خوبی ها و نیکی های دیگران را به ایشان عاریه می دهد، هرگاه از آنها روی برگرداند خوبی های شان را از آنها باز می ستاند و کسی کمالات موجود در آنها را هم نمی بیند.»؛ «دنیا دل دنیاپرستان را می میراند و شیفته و برده می سازد. دنیا به هر طرف که برود آنها نیز به آن سمت می روند و برده ارباب دنیا می شوند. به این قبیل از افراد هر چه هشدار داده شود، بی تاثیر است. با اینکه گرفتاران دنیا با چشم خود می بینند که راه پس و پیش ندارند و سرانجام در چنگال مرگ اسیر خواهند شد، عبرت نمی گیرند. با اینکه می بینند دنیایی که همیشگی و جاودان می پنداشتند، آنان را رها می کند، با این همه از شیوه نادرست خود دست بر نمی دارند.» اما این همه ماجرا نیست. چنانکه پیش تر آمد حضرت هم بیاناتی در نیکویی دنیا دارد و هم سیره عملی ایشان نشان می دهد که ساعتی از تلاش برای تولید و عمران و آبادانی دست برنداشته است. احیای نخلستان های اطراف مدینه، حفر چاه برای آبرسانی به زمین های کشاورزی که از آن هم برای تامین معیشت خود و خانواده اش حتی در دوران خلافت بهره می برد و هم عواید آن را در قالب وقف و انفاق به نیازمندان و طبقات محروم جامعه می رساند در همین راستاست. نظیر این رویکرد در سیاستگذاری اقتصادی و الگوی حکمرانی ایشان نیز قابل ملاحظه است. از آن جمله می فرماید: «دنیا برایت پندهای فراوانی دارد.

تو را به عدل و انصاف دعوت می کند و هجوم بلاها و کاستن نیروها به تو هشدار می دهد و راستگویی خود را به اثبات می رساند… دنیا چه خوب خانه ای است برای آنانی که آن را خانه همیشگی ندانند و وطن نخوانند.» و در جای دیگر «دنیا برای کسی که با آن صادقانه روبه رو شود جایگاه راستی و صدق است و برای کسی که آن را درک کند خانه تندرستی است. برای شخصی که از آن توشه اخذ کند جایگاه بی نیازی و تندرستی است و برای فردی که از آن پند بگیرد پندآموز است. دنیا جای عبادت دوستان خدا، نماز فرشتگان، نزول وحی خدا و تجارت اولیای الهی است که در آن رحمت و فضل خداوند را به دست می آورند و بهشت را می خرند. با این وصف چه کسی می تواند دنیا را نکوهش کند؟» امام(ع) دنیا را فرصتی برای کار و تلاش و عبادت و معنویت و از آن بالاتر اعاده حق و دادستانی مظلوم از ظالم می پندارد و از این رو نکوهش بی دلیل آن را برای زهد افراطی بر نمی تابد در نقطه مقابل دلبستگی به دنیا، غرق شدن در ابتلائات دنیوی نظیر مال و قدرت و فرزند و غفلت از آخرت، دایمی پنداشتن دنیا، حرص و طمع برای دنیا و احساس بی نیازی و استغنا و طغیان و گردنکشی بر اثر آن را از آفات دنیا برمی شمارد. به قول سعدی: «بس بگردید و بگردد روزگار، دل به دنیا در نبندد هوشیار/دیر و زود این شکل و شخص نازنین، خاک خواهد بودن و خاکش غبار/ این همه هیچ است چون می بگذرد/ تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا