روزهای خانهنشینی کرونایی، روزهای سیطره هرچه بیشتر فضای مجازی بر زندگی ما بوده و هست. عطش فراوان جامعه برای کسب خبر و دریافت اطلاعات به واسطه تعطیلی رسانههای نوشتاری، ناچار به سه مسیر ختم میشود: برنامههای خبری صداوسیما، شبکههای تلویزیونی فارسیزبان ماهواره و رسانههای اجتماعی و اینترنت. از این بین صداوسیما هم رسانه مطمئنتری است و هم فراگیری و قابلیت دسترسی بیشتری دارد. به باور من، صداوسیما اگرچه در بسیاری از بحرانهای سیاسی و اجتماعی پیشین به خاطر رویکردهای غیرحرفهای و یکسونگر خود در بخشهای خبری و تحلیلی، اعتماد بخشهایی از جامعه را از دست داده و قافیه را به رقبای خارجنشین و مجازی خود باخت اما در این مورد توانست با اتخاذ رویکردی همدلانه با مردم، دولت و دیگر نیروهای درگیر مدیریت بحران، نقش خود را در مرجعیت نسبی خبررسانی و آگاهیبخشی بازیابد. اگرچه کماکان به نظر میرسد در پوشش خبری وقایع کرونا در جهان غرب جانب انصاف و بیطرفی رسانهای را فروگذارده است. از فارسیزبانهای خارجنشین هم توقع چندانی نیست که بدون سوگیری اخبار کرونا در ایران وجهان را مخابره کنند. ایشان عمدتا تلاش خود را برای بزرگنمایی بحران، اثبات ناکارآمدی دولت و دیگر قوای مسوول در مدیریت این بحران و حتی القای بیفرهنگی مردم در کمک به حل بحران متمرکز کردند اما بروز تدریجی بحران در کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکا خط بطلانی بر بسیاری از ادعاها و جوسازیهایشان کشید. در این میان فضای مجازی و رسانههای اجتماعی بیش از آنکه یک جهتگیری خاص سیاسی یا اجتماعی را (مشابه رسانههای رادیویی و تلویزیونی داخلی وخارجی) دنبال کند بیشترین اثر خود را روی سلامتی جسمی و روانی ایرانیان گذاشتند. پمپاژ حجم زیادی از داده، اطلاعات و دانش درست و نادرست و مخلوط علم و شبه علم و خرافه در کنار محتواهای صوتی و تصویری بینام و نشان که یا تلاش میکردند مطالبی را به اسم رهنمودهای پزشکی به خورد مردم دهند یا افرادی که با معرفی خود به عنوان کادر درمانی، فضایی بسیار تلخ و ناامیدکننده برای درهمشکستن روحیه مردم تصویر میکردند همگی در این فضا قابل مشاهده بوده و هست. نباید فراموش کرد که در فضاهای مجازی بحث تعداد بازدید، تعداد دنبالکنندگان و حتی تعداد لایک و کامنت و… برای فعالان این فضا حائز اهمیت است و این باعث میشود که گاه مطالبی حتی نادرست صرفا برای دیده شدن بیشتر منتشر شود.
در این میان رسانههای آزاد و مستقل بهویژه روزنامهها و هفتهنامهها از نقش و جایگاهی مهم در خبررسانی، آگاهیبخشی و مدیریت ذهن و روان جامعه برخوردارند که معالاسف به سنت همه ساله در ایام نوروز تعطیل بودند و در ایام پسانوروز هم به دلیل محدودیتهای بهداشتی در فعالیت اصناف از انتشار نسخه کاغذی آنها جلوگیری شده است. این تصمیم اگرچه از منظر کاهش حضور فیزیکی افراد در جامعه و احتمال آلودهشدن روزنامهها و مجلات صحیح است اما ازمنظر کارکردهای مهمی که رسانههای مکتوب میتوانند در این موقعیت حساس و خطیر اجتماعی ایفا کنند نیاز به تجدیدنظر دارد. به گمان من، فراتر از کارکرد خبری روزنامهها در این ایام، کارکرد تحلیلی و آگاهیبخشی آنها ضرورت و اولویت دارد. باید در نظر داشت که بسیاری از چهرههای فکری، علمی و اهل قلم جامعه راهی به رسانه ملی و تمایلی نیز به گفتوگو با رسانههای فارسیزبان خارجی ندارند و مهمترین محمل برای بیان دیدگاهها و تحلیلهایشان در باب وضع موجود، یادداشتها و مصاحبههای رسانههای مکتوب است. به نظر میرسد ارایه تحلیلهای دقیق از روند پیشرفت و مدیریت بیماری، نقد وتحلیل علمی و منصفانه سیاستهای کلان دولت در مدیریت این بیماری و اثرات و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن، بررسی تطبیقی رویکردها و سیاستها در ایران و جهان و حتی پاسخگویی به شبهات مختلف بهداشتی، درمانی و سیاستی که در فضاهای مجازی مطرح میشود اقدامات مهمی است که تاحد زیادی ازدست رسانههای مکتوب برمیآید. ضمن آنکه روزنامهها و مجلات معتبر به ویژه در چنین شرایط حساسی، حاضر به انتشار هر دیدگاه و نظری نیستند و شان و برند حرفهای و رسانهای خود، اعتماد مخاطبین و خوانندگان و سلامت روانی جامعه را حتی با فروش بیشتر معامله نمیکنند. ضمن آنکه روزنامهها و مجلات از صفحات و سرویسهای گوناگونی برخوردارند که میتوانند با پوشش همه سلیقهها و علائق در غنابخشی به ساعات فراغت ناشی از خانهنشینی کمک کنند. تصور میکنم حالا که وفاق و همدلی نسبتا مطلوبی در مواجهه با این بلیه در کشور حاصل شده و دولت و ستادهای مبارزه با کرونا از ظرفیتهای علمی و کارشناسی کشور در حوزههای مختلف به ویژه بهداشت و درمان و اقتصاد بهره میبرند ظرفیتهای بخش رسانهای کشور نیز در مشورت اصحاب رسانه مورد توجه قرار گرفته و سیاست مناسبی برای ایفای نقش ذاتی رسانههای مکتوب بارعایت پروتکلهای بهداشتی در این ایام اتخاذ شود.