فرزندت کجاست؟

در کشور ما از دهه‌های گذشته مساله اشتغال کمابیش یک چالش مهم برای بسیاری از خانواده‌ها بوده و عدم توازن بازارکار به نفع طرف عرضه، همواره باعث می‌شده پدیده‌ای به وجودآید که امروزه آن را «رانت اشتغال» یا به تعبیر عام‌تر پارتی بازی می‌نامند. البته طی سال‌های زندگی در کشور برای همه ما این مساله به عنوان یک امر بسیار طبیعی جا افتاده که افرادی که به نحوی با سطوح بالاتر نظام سیاسی ارتباط سببی و نسبی و کاری و … دارند از فرصت‌های بیشتر و بهتری برای اشتغال برخوردار باشند و ما شهروندان عادی باید با سرعت بیشتری بدویم و تلاش کنیم تا به حداقل‌هایی از فرصت اشتغال و ارتقا و کسب ثروت و… دست یابیم. این روند ادامه داشت و ماهم داشتیم با آرامش زندگی‌مان را می‌کردیم تا اینکه در چند وقت اخیر دوباره این بحث داغ شد و برخی از رسانه‌ها و مردم حساسیت خود را بر وضعیت اشتغال و جایگاه شغلی یا حتی محل زندگی فرزندان مسوولان کشور افزایش دادند. نقطه اوج این ماجرا هم مصاحبه فرزند یکی از مقامات خوشنام کشور بود که علت موفقیت خود را «ژن خوب» نامیده بود و این واژه را هم بعد از «آقازاده» به ادبیات عامیانه سیاسی و اجتماعی کشور افزود. حالا هم کمپینی در فضای مجازی به راه افتاده که از مسوولان می‌پرسد فرزندت کجاست؟ مسوولان ما هم به واسطه روحیه پاسخگویی و مردم‌داری و شفاف‌سازی به این سوال پاسخ‌های دقیقی داده‌اند که جای مسرت است. برای من و بسیاری دیگر از مردم عادی و کاربران فضای مجازی دو نکته مشترک در این پاسخ‌ها جلب‌توجه می‌کند. اول آنکه قریب به اتفاق فرزندان مسوولان در دانشگاه‌های درجه یک تهران یا تعداد کمی هم در شهرستان‌های بزرگ تحصیل کرده‌اند. شاید به جز یکی از نمایندگان محترم مجلس که فرزندش دانشجوی دانشگاه آزاد ارومیه بود که بی‌شک این از همان پدیده «ژن خوب» و هوش و استعداد ذاتی نشات می‌گیرد و خدای نکرده کسی از فرصت‌های محدود انتقالی به دانشگاه‌های تهران و شهرهای مادری استفاده نکرده است. دومین نکته هم که کاربران مجازی به شوخی و جدی بارها آن را مطرح کرده‌اند وضعیت اسفبار شغلی فرزندان مسوولان محترم است که عموما یا بیکارند یا خانه‌دارند یا یحتمل با حقوقی اندک در بخش خصوصی کار می‌کنندتا جایی که این وضعیت، فریاد وااسفای مردم را به آسمان بلند کرده و گروهی اعلام آمادگی کرده‌اند تا برای اشتغال فرزندان مسوولان و حتی کمک به زندگی و معیشت ایشان و برداشتن باری از روی دوش مسوولان محترم آستین بالا بزنند. اما در عین حال تکرار چند نکته نیز خالی از فایده نیست. اول اینکه آقازادگی و اشتغال صرفا داشتن پست سازمانی و کد کارمندی در بخش دولتی نیست و هر بخش خصوصی هم بد نیست. بسیاری از شرکت‌های خصوصی به ویژه در حوزه خدمات برای فعالیت، نیاز به گرفتن پروژه‌های عمرانی و خدماتی از دستگاه‌های مختلف دارند که ارتباطات نزدیکان آنها کمک زیادی به این امر می‌کند و طبعا افراد عادی از آن بی بهره‌اند. دوم آنکه اگر فردی به واسطه استعداد ذاتی و شایستگی‌های اکتسابی در دانشگاه خوبی پذیرفته شود و بعد هم شغل مناسبی پیدا کند و در آن موفق شود جای هیچ ملامتی ندارد مشروط بر اینکه واقعا از رانت نزدیکانش استفاده نکرده باشد. در مورد اقامت در خارج از کشور هم هرکسی این حق را دارد تا برای محل و چگونگی زندگی خود تصمیم بگیرد به شرط اینکه این حضور و اقامت هم به واسطه برخورداری از رانت خاصی نباشد و البته فریاد غرب‌ستیزی و ساده‌زیستی آن مسوول محترم گوش فلک را کر نکند و هر اقدام و سخنش در مورد سایر کشورها برای مردم و کشور هزینه بی مورد ایجاد نکند. به هر روی اگرچه شفافیت و خودافشایی در حد مطلوب امر مبارکی است اما مراقب باشیم به بهانه‌ای برای افزایش گسست‌های اجتماعی و اتهام زنی بی پایه منتهی نشود. 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا