فلسفه علم العلوم است

اين روزها مقارن با اعلام نتايج اوليه كنكور سراسري دانشگاه ها و زمان انتخاب رشته است. اگرچه اين سال ها ديگرشاخ غول كنكور شكسته و ابهت و التهاب سال هاي پيش را ندارد و تقريبا همه شركت كنندگان شانس قبولي دارند، اما با اين حال موضوع انتخاب رشته هنوز براي كنكوري ها مهم است. وقتي يكي از همين كنكوري هاي دور و برمان از من براي انتخاب رشته مشورت خواست ياد روزهاي مشابه براي خودم افتادم و اينكه چقدر تلاش مي كرديم تا در رشته مناسبي از نظر بازاركار و درآمد و مولفه هاي ذهني ديگر آن روزهايمان پذيرفته شويم. اما وقتي از آن سال ها فاصله گرفته و به امروز رسيدم و «يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو» دريافتم من و خيلي هاي ديگر مثل من از نسل دهه شصتي ها، هرچه كه خوانده ايم و هرجا كه خوانده ايم چندان تفاوتي با يكديگر نداريم.
شايد به غير از چند رشته محدود گروه تجربي باقي رشته هاي دانشگاهي چه آنهايي كه به بازار كار خوب و درآمد بالاو باكلاس بودن مشهورند و چه آنها كه نيستند همگي وضعيتي مشابه دارند و بيشتر فارغ التحصيلان آنها از اين شركت به آن شركت و از اين سازمان به آن سازمان در پي يك موقعيت شغلي مناسب سرگردانند. در اين حين و غرق در همين افكار و محاسبات، به گفت وگويي از جناب حجت الاسلام دكتر احمد احمدي، استاد محترم فلسفه برخوردم كه طي آن فرموده بودند: « دانشجوي مقطع كارشناسي رشته فلسفه بعد از اتمام چهار سال تحصيل نه مي تواند معلم معارف شود و نه چيز ديگري يعني با مدرك كارشناسي رشته فلسفه دانشجو تنها دچار سردرگمي مي شود و نمي تواند شغل مناسبي پيدا كند به همين خاطر ما پيشنهاد كرديم كه اگر رشته يي حتي كارايي لازم را ندارد تغيير كند همان طور كه در فلسفه اين كار انجام خواهد شد.» با خود انديشيدم كه خيلي هم خوب: شاهد از غيب رسيد. استاد محترم هم نظر حقير را تاييد فرمودند. اما مگر فقط حكايت فلسفه چنين است؟ يعني ما همه رشته هاي دانشگاهي مان جامع و مانع و مفيد و كاربردي و متناسب با نيازهاي بازاركار است آن وقت فقط فلسفه اضافي است؟ اگر اين استدلال مبناي تصميم گيري باشد كه تقريبا بيشتر رشته ها و دانشگاه هاي ما بايد تعطيل شوند. حالامثلاآن كسي كه مهندسي خوانده، آن ديگري كه در رشته هاي هنر تحصيل كرده، آن يكي كه علوم پايه خوانده و بسياري ديگر كه همه در حد خود دشواري هايي نيز دارند موقعيت شغلي مناسب برايشان مهيا است آن وقت فقط فارغ التحصيل فلسفه بيكار است و بايد رشته اش تعطيل شود؟خصوصا اينكه «حرمت مسجد را متولي اش نگه مي دارد.» از شما كه خودتان استاد اين رشته در حوزه و دانشگاه هستيد گفتن اين مطالب خيلي بعيد مي نمايد.
اگر باور داريم كه فلسفه علم العلوم است: اگر باور داريم كه يكي از علل اصلي پيشرفت برخي تمدن ها و افول برخي ديگر در ميزان توجه به علوم عقلي و خصوصا فلسفه است و اگر مي پذيريم كه يكي از اشكالات تاريخي در آموزش نوين در سده اخير در كشور ما كم توجهي و كم لطفي به علوم انساني و سوق دادن استعدادها و نخبگان از دوره دبيرستان به سمت علوم رياضي و تجربي بوده است و… امروز كه از يك سو نتايج و تبعات اين رويكردهاي نادرست تاريخي پيش روي ما است و از سوي ديگر سياست علمي كلان كشور و تاكيد مقام معظم رهبري بر نظريه پردازي خصوصا در علوم انساني است و فلسفه بستر و مبناي هرگونه نظريه پردازي در ديگر علوم (به ويژه حوزه نوظهور و بسيار مهم علوم انساني اسلامي) به شمار مي رود بيان چنين مطالبي جاي تعجب دارد. كمتر كسي است كه نداند عمده ضعف و نارسايي ما در توليد علم و نظريه پردازي در علوم گوناگون خصوصا با رويكرد اسلامي – ايراني ضعف دانشمندان و پژوهشگران ما در مباحث فلسفي، هستي شناختي و روش شناختي حوزه هاي علمي شان است. ضمن آنكه اگر به بزرگان فلسفه معاصر كشور مي باليم بايد دانست كه ايشان هم از همين كلاس ها و درس ها فارغ التحصيل شده اند و نبايد به بهانه نبود شغل و سردرگمي و… جامعه علمي را از تربيت چنين نخبگاني در آينده محروم كرد. اگر دانشجو بخواهد مباني و كليات فلسفه را حداكثر در قالب چند درس پيش نياز در دوره ارشد بياموزد و تازه فرض محال بر آن قرار گيرد كه همسطح و همتراز فردي بشود كه در دوره كارشناسي صد و چهل و چند واحد عمومي و تخصصي گذرانده است، آيا فرصتي براي مطالعات تكميلي و گسترش مرزهاي دانش خواهد داشت؟ شايد تبديل دوره كارشناسي به كارشناسي ارشد پيوسته و ايجاد دوره هاي ارشد و دكتري براي فارغ التحصيلان غير فلسفه راهكار بهتري براي رفع دغدغه جناب دكتر احمدي باشد. ضمن آنكه دولت و نظام آموزشي در قبال ظرفيت سازي و فضاسازي اشتغال براي فارغ التحصيلان چنين رشته هايي وظيفه سنگين تري بر عهده دارد – چنان كه در همه كشورهاي پيشرفته چنين است- تا رشته هايي كه به صورت فردي يا در بخش خصوصي هم امكان اشتغال دانش آموختگان شان ولو به صورت محدود وجود دارد. خلاصه آنكه به آن عزيز گفتم در انتخاب رشته فقط و فقط علاقه و استعداد خودت را در نظر بگير و به هيچ چيز و هيچ كس هم توجه نكن. اگر تا زمان فارغ التحصيلي وضع به همين منوال باشد كه اصلافرقي نمي كند چه و كجا خوانده يي و اگر به فضل الهي دولت تدبير و اميد در خروج كشور از ركود و ايجاد اشتغال موفق شد كه با هر رشته و تخصصي، شغلي براي خود خواهي يافت، حتي اگر فلسفه خوانده باشي.

3 پاسخ به “فلسفه علم العلوم است”

  1. 930524586 گفت:

    با سلام و احترام.
    واقعا مطالب ذکر شده در مقاله مفید می باشد. با تشکر/شمس

  2. test گفت:

    با سلام مطالب شما خیلی مفید بودند.

  3. admin گفت:

    مقاله پر باری بود .ممنون

دیدگاهتان را بنویسید