منافع‌ملی و فاز جدید پروژه تخریب

«تیم مذاکره‌کننده همه دستاوردهای هسته‌ای کشور را بر باد داد. غربی‌ها دولت را فریب دادند و بلافاصله پس از اجرای برجام، تحریم‌های جدید و گسترده‌تری را جایگزین کردند؛ حال آنکه ما همه تاسیسات هسته‌ای‌مان را از بین بردیم. در سفر رئیس‌جمهور و هیات همراه به اروپا عزت و آبروی ملی کشور به حراج گذاشته شد. رفتار غربی‌ها در رم و پاریس با دولتمردان ایرانی سرشار از بی‌اعتنایی و تحقیر بود. قراردادها و تفاهم‌نامه‌های منعقده در اروپا نه تنها دستاوردی برای کشور نداشت بلکه قراردادهایی یک‌طرفه برای تامین منافع غربی‌ها خصوصا در حوزه نفت و خودرو بوده است. دولت روحانی و دیپلمات‌های آن افرادی خائن و وطن‌فروشند و این دولت رسالتی جز فروختن کشور به بیگانگان به ثمن‌بخس و حراج سرمایه‌ها و دستاوردهای کشور در سال‌های اخیر ندارد.»این عبارات و مطالبی شبیه این را از زمان روی کارآمدن دولت یازدهم و جدی شدن روند مذاکرات هسته‌ای بارها از زبان و قلم منتقدان و مخالفان دولت شنیده‌ایم و خوانده‌ایم. اما تکرار و تواتر این مطالب و این‌گونه دیدگاه‌ها در هفته‌های اخیر و خصوصا پس از اجرایی شدن برجام شدت گرفته است و دلیل این شدت نیز چیزی نیست جز نزدیک شدن به انتخابات مجلس.
تخریب و بداخلاقی در فرهنگ و قاموس سیاسی و انتخاباتی کشور ما پدیده بیگانه و غریبی نیست.
در هر مقطع زمانی و حاکمیت هرگروه سیاسی بر دولت و مجلس، مخالفان از ابزارهای گوناگون غیراخلاقی برای تخریب چهره گروه حاکم و تغییر معادلات سیاسی بهره می‌برند. مساله‌ای که گرچه در شأن نظام اسلامی نیست و بارها نیز رهبری معظم و بزرگان و دلسوزان کشور، فعالان سیاسی را از آن نهی کرده و عواقب این رفتارها را هشدار داده‌اند، در بسیاری از دوره‌های سیاسی و انتخاباتی تکرار می‌شود و همیشه هم آش همان آش است و کاسه همان کاسه. این بداخلاقی‌ها و تخریب‌ها بسته به نوع انتخابات (سراسری یا محلی) و محل اجرای پروژه تخریب (شهرهای بزرگ، کوچک و روستاها) در گستره‌ای از مسائل کاملا شخصی و خانوادگی تا مسائل جناحی و گروهی متغیر است. در سطوح پایین‌تر و فضاهای محدودتر به سبک زندگی شخصی فرد داوطلب یا اعضای خانواده‌اش می پردازد و در سطوح کلان اتهام‌ها هم سنگین‌تر می‌شود. برخی تریبون‌های عمومی و اجتماعی نیز در اختیار افراد یا جریاناتی قرار می‌گیرند که از قابلیت تخریب و تهییج و «برملاکردن اسرار نهانی خیانت‌های رقیب» به میزان بیشتری برخوردار باشند تا از این رهگذر بر مشتریان آن تریبون اندکی افزوده شود و تعدادی رای را بین چند سبد جابه‌جا کند.
چنانکه گفتیم تا اینجای کار قضیه از تازگی و پیچیدگی چندانی برای مردم و سیاست‌ورزان ما برخوردار نیست و طی سال‌های دراز با این روش‌ها خو گرفته‌ایم. اما آنچه در مقطع کنونی نگران‌کننده و خطرناک به نظر می رسد تلاشی سازمان‌یافته برای خارج کردن رقبای سیاسی از میدان با تخریب عزت ملی و دستاوردهای ملی است. متاسفانه برجام به جای آنکه یک فرصت طلایی برای افزایش همبستگی و عزم ملی برای پیشرفت و توسعه کشور و ایجاد دوره‌ای طلایی برای نسل حاضر و نسل‌های بعدی تلقی شود و تلاش شود با روش‌های کارشناسی و علمی نقاط ضعف آن پوشش داده شده و نقاط قوت آن برای افزایش منافع ملی و مزیت‌های رقابتی ملی برجسته شود به ابزار گروکشی سیاسی بدل شده است. برجام مانند هر توافق سیاسی دیگری عرصه تبادل امتیازات و کسب منافع متقابل بوده و طبیعی است که در این عرصه امتیازاتی داده و امتیازاتی گرفته باشیم. ایجاد ذهنیت منفی برای مردم نتیجه‌ای جز دلزدگی آنان از نظام اسلامی نخواهد داشت و این آتش تروخشک را باهم خواهد سوزاند. بنابراین کسانی که قبلا کاسب تحریم بودند و امروز دکاندار افشای حقایق ناگفته برجام شده‌اند باید بدانند آتشی که امروز به قیمت تخریب احساس عزت نفس ملی مردم می افروزند، دیر یا زود دامن خودشان را نیز خواهد گرفت. البته بر آگاهان جامعه و مردم روشن است که حیات و بقای سیاسی برخی گروه‌های بی‌ریشه در حفظ و شعله‌ور ماندن چنین آتش‌هایی است، نه آرامش و یکدلی و وفاق ملی. نظیر این موضوع درباره سفر اروپایی دولت نیز صادق است و ترویج این معنا که در این سفر به دولت و ملت و غیرت ایرانی توهین شده است و منضم کردن آن به برخی تصاویر و تفاسیر به رای حاصلی جز افزایش دلسردی و دودستگی در بین مردم ندارد. جالب آن است که کسانی صحبت از تحقیر ایران و ایرانی به واسطه مجسمه فلان ‌سردار رومی که در دوره اشکانیان ایران را شکست داده است، می‌کنند که تا دیروز مدعی حذف تاریخ پیش از اسلام از کتاب‌های درسی دانش‌آموزان بودند.
به هر روی دولت روحانی نشان داده است که تحت هدایت مقام معظم رهبری از هوشمندی لازم برای حضور در عرصه‌های دشوار بین‌المللی و حراست از منافع ملی برخوردار است؛ کما اینکه دولت‌های قبل نیز از همه ظرفیت‌ها و توان خود برای حصول این معنا بهره برده‌اند و این لزوم نقد منصفانه و حفظ و حمایت از دستاوردهای ملی را (اعم از اینکه کدام دولت یا جریان سیاسی عامل اکتساب آن بوده است) آشکارتر می‌سازد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا