کربلا سنگ نشانی است که ره گم نشود

برگزاری همایش عظیم شیرخوارگان حسینی در ایران و بسیاری از نقاط دنیا، برای من در سال های اخیر یکی از مهم ترین و شگفت انگیزترین اتفاقات ماه محرم بوده است. اتفاقی که از ژرفای نفوذ فرهنگ حسینی و تربیت عاشورایی در همه اقشار جامعه ایران و حتی دیگر ممالک و حوزه های فرهنگی حکایت دارد. مادرانی که کودکان خردسال خود را به مراسمی می آورند تا ضمن همدردی با کودک ۶ ماهه اباعبدالله و مادر وی، فرزندان خود را بسان سربازانی در گهواره مهیای روزهای قیام بزرگ و جهانی حضرت موعود و آماده پاسداری از مرزهای میهن اسلامی و فرهنگ عظیم عاشورا معرفی کنند. فریاد شیرخوارگان خفته در گهواره به یقین از صدای کسانی که می خواهند این فرهنگ و اندیشه حماسی و انسان ساز را به عناوین مختلف مهجور کرده و آن را تاریخ گذشته نشان دهند و همه ایادی منطقه ای خود را نیز برای به کنار راندن و منکوب کردن امت حسین در سوریه و عراق و یمن و… بسیج کرده اند رساتر است.
راز ماندگاری حماسه عاشورا و قیام حضرت اباعبدالله با وجود همه تفسیرها و تحلیل هایی که برای تبیین آن انجام شده شاید هنوز به تمامی روشن نشده است و هر سال و هر دوره و هر نسل تعریف و توجیهی خاص برای تفسیر آن دارد. امروز که عزاداری امام حسین(ع) و یارانش توانسته مرزهای تشیع را نیز درنوردد و به اشکال مختلف در نقاط مختلف دنیا اقامه شود یافتن دلیل آن بسا پیچیده تر و دشوارتر است. به باور من، هر انسان آزاده و آزادیخواهی در هر سن و سال و جنسیت و شغل و موقعیت، می تواند مابه ازایی برای خود در واقعه کربلا بیابد و ابزاری برای سنجش عمل خود با آن شخصیت عاشورایی ایجاد کند. از علی اصغر تا حبیب ابن مظاهر، از رباب تا ام وهب و زینب کبری، از قاسم تا علی اکبر و اباالفضل العباس و از حر تا زهیربن قین، شخصیت هایی هستند که در سن و موقعیت و شرایط متفاوتی در حماسه عاشورا نقش آفرین بودند. برخی همچون مسلم و هانی پیش از واقعه به ندای دوست لبیک گفتند و برخی همچون سلیمان و مختار خواسته و ناخواسته از قافله جاماندند و دیرتر به آن پیوستند. اما تراژدی برای چهره هایی همچون عمربن سعد و شمر به شکل دیگری روی داده است. چه می شود که یکی از سربازی در رکاب امیرالمومنین به نبرد با پسر وی می رسد و دیگری به طمع امارتی و سردرگمی در تشخیص حق، دنیا و عقبا را یک سره و یک جا از کف می دهد.
اگر با خودمان صادق باشیم شمر و عمر هم چندان از ما دور نیستند و تنها غفلتی کافی است که در نهاد ما رخ بنمایند. به دیگر بیان، این بار «کربلا سنگ نشانی است که ره گم نشود.» عزاداری محرم هر سال محکی است برای این شعار معروف که «یا لیتنا کنا معکم» و هرکس در هر موقعیتی این شعار را در ذهن خود راستی آزمایی می کند که آیا هنوز هم بر آن عهد و پیوند دیرین با مولای خود هست یا در عزمش خللی ایجاد شده است یا جزئی و کلی از صراط خارج شده است. تعبیر مقام معظم رهبری را فراموش نکنیم که دنیاپرستی، رفاه طلبی و انباشته شدن شکم ها از مال حرام را مهم ترین دلایل تنزل، عقبگرد و سقوط جامعه آن روز عرب دانسته بودند و این حدیث امروز جامعه ما نیز هست که همیشه داعیه پیروی از راه امام حسین(ع) و پدر بزرگوارش را دارد. اگر فضای تربیت عاشورایی و حسینی در همه سطوح جامعه حاکم شود هر یک از این سربازان در گهواره که دیروز بر دستان مادران شان دل به طفل ۶ ماهه اباعبدالله دادند، نوجوانانی که همصدا با قاسم ابن الحسن فریاد «احلی من العسل» سر می دهند و جوانانی که همصدا با علی اکبر از پدر اذن میدان می خواهند، سردارانی بزرگ در توسعه ایران اسلامی و آرمان آزادی خواهی شیعه علوی و حسینی و دفاع از آن در همه ابعاد خواهند بود به شرط آنکه پدران و مادران راه گم نکنند و در هزارتوی «زندگی لاکچری» و فرصت طلبی و رانت جویی گرفتار نشوند. خاصه سربازان دیروز راه حق که اگر امروز زیبایی دنیا آنها را در مسیر باطل ببرد گناه شان نابخشودنی تر از نسل جدید است. یادمان نرود هرقدر می خواهیم به اولیای دشت کربلا نزدیک شویم، اشقیای آن نیز چندان از ما دور نیستند. 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا