زیست دانشگاهی برای همه کسانی که به عناوین مختلف(دانشجو، مدرس، کارمند، مدیر) و در بازههای زمانی گوناگون آن را تجربه کردهاند حاوی خاطرات شیرین و تلخ فراوانی است.شرایط کلاس و نمره و محیط خوابگاه، سلوک با همکلاسیها و استادان و همکاران، ارتباط با کارکنان و مدیران دانشگاه، قبولی در مقاطع مختلف یا استخدام و ارتقا همگی ممکن است دربردارنده برخی خاطرات شیرین و آموزنده و البته برخی تجارب تلخ و گزنده باشد که خصوصا برای دانشجویان در شکلگیری شخصیت علمی و کاری و رفتارهای آتی آنان تاثیرگذار است. اما سکه دانشگاه روی دیگری هم دارد که حاوی رفتارهای ضدکار یا حتی فسادآمیز است. روی دیگری که از یک سو همواره تحت الشعاع فساد گسترده در حوزه سیاسی و اقتصادی قرار گرفته و از دیگرسو به خاطر حفظ اعتبار و احترام دانشگاه و دانشگاهیان چندان به آن پرداخته نمیشود. رفتارهایی همچون پرداخت پول و هدایای مختلف برای دریافت نمره، تبعیضهای جنسیتی، قومی و زبانی بین دانشجویان، بهرهکشی علمی اساتید از دانشجویان در قالب همکاریهای مشترک، پارتی بازی در ارائه خدمات آموزشی و اداری و … از مظاهر آشکار این مناسبات ناسالم در محیط دانشگاه است اما ابعاد فساد دانشگاهی محدود به این موارد نیست و لایههای پنهانی نیز دارد. ویژگی اشکال فساد دانشگاهی در بسیاری موارد آن است که این رفتارها گاهی اوقات در محیط آکادمیک کاملا عادی و بدیهی به نظر میرسد و به سبب کثرت وقوع، قبح آن عملا از بین رفته است.
داود حسینی هاشمزاده در کتاب خود با نام «فساد دانشگاهی؛ گونهشناسی، روش سنجش، علل، پیامدها و راهبردهای مبارزه با آن» کوشیده است برخی ابعاد پیدا و پنهان فساد دانشگاهی را واکاوی کند. حسینی هاشم زاده متولد۱۳۴۷ تهران و پژوهشگر حوزه مطالعات اجتماعی است و در سالهای اخیر تمرکز مطالعاتی خود را روی حوزه فساد خصوصا فساد آکادمیک قرار داده است. او در مقدمه کتاب میگوید:« حال دانشگاه خوب نیست و بخشی از این ناخوشاحوالی مربوط به رشد سرطانی فساد در ابعاد و حوزههای مختلف فعالیتهای دانشگاهی است که یکی از دلایل آن هم تجاری شدن دانشگاه و رشد بیرویه آموزش عالی است…» و این کتاب را برآمده از ربع قرن تجربه زیسته و ادراکاتش در نظام دانشگاهی و بیش از یک دهه مطالعه تخصصی در حوزه فساد معرفی میکند. کتاب حاضر در پنج فصل سامان یافته است. فصل اول به مفهوم فساد، تعاریف آن از ابعاد گوناگون و دسته بندی ها، گونه شناسی و سنخ شناسی آن و معرفی مفهوم فساد پرداخته است. در فصل دوم پس از مروری بر پژوهشهای پیشین در حوزه فساد و فساد آکادمیک، نتایج پژوهش نگارنده با عنوان «بررسی وضعیت فساد دانشگاهی در دانشگاههای شهر تهران» در قالب یوست مفصل این فصل ارائه شده است. در فصل سوم با عنوان گونهشناسی فساد در آموزش عالی، پس از مرور برخی دیدگاهها و گونهشناسیها از فساد آکادمیک، چارچوب پیشنهادی مولف برای گونهشناسی فساد آکادمیک در ایران مبتنی بر کنشهای متقابل چهار گروه دانشجویان، استادان، کارمندان و مدیران در بستری که نهاد سیاست، حقوقی، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع آن را میسازد ارائه شده است. همچنین گونهشناسی پیشنهادی خود را با سه گونهشناسی دیگر(فساد سیاه، سفید، خاکستری؛ فساد تصادفی، نظاممند؛ فساد خرد، کلان)انطباق داده است. افزون بر آن نویسنده تاکید داشته که در گونهشناسی خود به اشکالی از فساد بپردازد که خاص نظام آموزش عالی است و اشکال دیگر و عمومی فساد(مثلا در واگذاری پروژههای عمرانی، تامین کالا و …) در گونهشناسی او راه نیافته است. این گونهشناسی و شاخصهای متعدد و متنوع معرفی شده در آن، یکی از جذابترین بخشهای این کتاب است. در فصل چهارم پس از مرور برخی تجارب در سنجش فساد و طرح برخی مفروضات نظری، با ابتنا بر مدلهای بررسی شده، مدل و ابزاری برای سنجش فساد دانشگاهی در ایران مبتنی بر سه بعد ادراک فساد، تجربه فساد و ارزیابی فساد ارائه شده است. همچنین نویسنده ابزاری برای سنجش فساد در چند ماژول و مبتنی بر دیدگاههای ذینفعان مختلف این حوزه مانند استادان، دانشجویان، کارمندان و مدیران و تلفیق نظرات ایشان طراحی و معرفی کرده است. فصل پنجم نیز به تفسیر و نتیجهگیری یافتههای پژوهشهای نگارنده و دیگران و بررسی علل و زمینهها و پیامدهای فساد دانشگاهی و راهبردهای مقابله با آن(در ابعاد سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و نظارتی، قانونی و قضایی، اطلاعرسانی و آگاهسازی، مدیریت اخلاق حرفهای، اجتماعی و فرهنگی) پرداخته است.
در نگاهی کلی، این اثر به واسطه پرداختن به موضوعی خاص و مغفول مانده یعنی فساد دانشگاهی و تجزیه و تحلیل مولفهها و عناصر سازنده و اشکال مختلف وقوع آن حائز اهمیت و ارزش فراوان است. به بیان دیگر، مطالعه آن و آگاهی از اشکال و مظاهر فساد دانشگاهی به منظور پیشگیری از وقوع آن و اجتناب از افتادن در دام کنشگران فاسد و سازوکارهای فسادآلود برای همه بازیگران و ذینفعان نظام آکادمیک لازم است. همچنین میتواند چارچوب مناسبی برای انجام پژوهشهای کاربردی در این عرصه فراهم کند.
در عین حال، به نظر میرسد اشکالاتی در ساختاربندی کتاب و چینش مطالب وجود دارد که میتواند در ویراستهای آتی مورد مداقه و اصلاح قرار گیرد. یکی از مهمترین این مسائل تکرار چندباره برخی مطالب در متن کتاب است. مثلا شاخصهای فساد دانشگاهی در پیوست فصل دو، فصل سه و فصل چهار کمابیش عینا تکرار شده است. در حالی که میشد با ادغام فصول سه و چهار و خلاصهسازی نحوه طراحی ماتریسها در فصل چهار و درج نتایج پیمایش نویسنده در انتهای این فصل(ارائه نتایج پس از طرح چارچوب اندازهگیری) از تکرار چندباره شاخصها و اطناب در متن جلوگیری کرد. این چندبارهگویی شامل برخی از تعاریف و مفاهیم و نقلقولها و پژوهشها پیرامون فساد نیز میشود. در عین حال، فصل پنجم را میتوان غنیترین فصل این کتاب به لحاظ تحلیلی، استدلالی و کاربردی دانست که با قوت به تحلیل زمینه و شرایط و علل وقوع و ابزارها و راهبردهای مقابله با فساد دانشگاهی پرداخته است.
به هر روی و علیرغم موارد فوق، مطالعه این کتاب را که چاپ دوم آن در سال ۱۳۹۹ در ۲۲۰نسخه و ۲۸۸ صفحه به همت انتشارات آگاه وارد بازار نشر شده است به همه فعالان عرصه نظام دانشگاهی توصیه میکنم.