فاجعه مشهد و بلیت تقلبی

وقایعی که در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد، مقارن با برگزاری آخرین دیدار تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی اتفاق افتاد، بسیاری از اقشار مختلف مردم را در اقصی نقاط کشور آزرده خاطر کرد و موجی از نگرانی را برای فوتبال­دوستان ایرانی ایجاد کرد. بی­تدبیری، تحجر و مسئولیت­ناپذیری که به وضوح در این حادثه مشاهده شد نشان داد در بر همان پاشنه است و تغییر دولت و یکدست شدن حاکمیت و … مانع از فرصت­طلبی و اقدامات خودسرانه محافل و افراد تندرو و غیرمسئول در کشور خصوصا در مشهد نشده است. البته سران قوا واکنش­های جدی به موضوع نشان دادند و رئیس جمهور ضمن ابراز تاسف از اتفاقات پیش آمده، وزیر کشور را مامور رسیدگی به موضوع کرد اما گزارش اولیه و مقدماتی وزیر محترم که از بخش­های خبری صداوسیما پخش شد ناامیدکننده بود و مسائل را به تخلف در بلیت فروشی و بلیت جعلی و … تقلیل داد و گفت نیروی انتظامی وظیفه ذاتی خود را انجام داده است. در این خصوص ذکر چند نکته و طرح چند پرسش را ضروری می­دانم و امیدوارم تلاش برای پاسخگویی به این پرسش­ها باعث شود وزیر محترم کشور گزارش روشن و قانع­کننده­ای به مردم ارائه نماید. طرح موضوعاتی مثل بلیت تقلبی و کافی­نت و … بیشتر دادن آدرس غلط و از سر باز کردن موضوع است و مردم نیز چنین دلایلی را نخواهند پذیرفت:

  • برخی از مردم و چهره­های رسانه­ای و سیاسی و … تعلیق فوتبال ایران را در واکنش به این اتفاقات مطالبه و آن را راه علاج ممانعت حکومت از دستیابی بانوان به این حق طبیعی و انسانی خود دانسته بودند. من با این دیدگاه احساسی مخالفم. فوتبال علاقه و دلخوشی بسیاری از مردم از طبقات مختلف اجتماعی ایران است و نه حکومت. حکومت فوتبال را چیزی بیش از ابزاری برای سرگرم کردن مردم و پرت کردن حواسشان از مسائل مهم­تر تلقی نمی­کند؛ تازه این نگاه خوشبینانه است و احتمالا برخی از محافل فکری آن را به کل مزاحم برخی آمال و اهداف خود بدانند. پس اگر کل فوتبال ایران هم مانند روسیه از صحنه رقابت­های بین­المللی حذف شود «کک کسی در حکومت نمی­گزد» و تازه خوشحال می­شوند که مزاحمت­های گاه و بیگاه فیفا و کنفدراسیون آسیا هم برطرف شده است. این وسط فقط مردمی ضرر می­کنند که تنها دلخوشی­شان حضور و موفقیت تیم­های ایرانی در عرصه­های آسیایی و جهانی است.
  • وزیر محترم کشور در گزارش اولیه خود فرموده­اند تکمیل شدن ظرفیت ورزشگاه باعث شده اجازه ورود به بانوان داده نشود و باقی ماجرا… خوب است ایشان و تیم تحقیق زیرنظرشان به این چند پرسش هم بیندیشند: ظرفیت ورزشگاه چقدر بوده و چند درصد آن برای حضور تماشاگران تخصیص یافته است؟ چند نفر در ورزشگاه حضور یافته و چند نفر بیرون از ورزشگاه منتظر ورود بوده­اند(حتی با بلیت تقلبی)؟ آیا به جز بانوان، از آقایان تماشاگر نیز کسی از این بلیت­های تقلبی خریداری کرده است؟ به ایشان نیز اجازه ورود به ورزشگاه داده نشده است؟ آیا استفاده از اسپری فلفل جزء وظایف ذاتی نیروی انتظامی است؟ در چه شرایطی و به چه دلایلی و از سوی چه کسی اجازه برخورد خشن با بانوان صادر شده است؟ آیا بانوانی که پشت درهای استادیوم مطالبه ورود به آن را داشته­اند، اقدامی در به­هم زدن امنیت شهر یا تخری اموال عمومی انجام داده­اند که ضرورت استفاده از اسپری فلفل را اقتضا کرده است؟
  • بعد مهم دیگر تصمیم­گیری و نحوه مدیریت برگزاری این مسابقه است. برگزاری مسابقات ملی در شهرهای مختلف کشور کار پسندیده­ای است و همه مردم ایران حق دارند میزبان بازی­های تیم­های ملی کشور و مسابقات بین­المللی در رشته­های مختلف ورزشی باشند.اما…قطعا کسانی که تصمیم به برگزاری این مسابقه در مشهد گرفته­اند از یک­سو به حساسیت­های فیفا در خصوص ورود بانوان به ورزشگاه و از سوی دیگر حساسیت­ها و تفکرات حاکم بر مشهد و استان خراسان رضوی در سال­های اخیر واقف بوده­ و از ریسک­های مترتب بر برگزاری هرگونه رویداد فرهنگی و هنری و اجتماعی و سیاسی و حتی ورزشی در این شهر آگاهی داشته­اند. چه عوامل و چه فشارهایی باعث شده با علم به همه این عوامل، میزبانی مسابقه به مشهد داده شود؟ البته تصمیم­گیرندگان و مجریان، بیشتر به دنبال برگزاری یک مسابقه بی­دردسر و بی­تماشاگر و نمایش امکانات ورزشگاه مدرن خود بوده­اند اما با چه بهانه­ای بازهم بازی بدون تماشاگر برگزار شود؟ حنای کرونا دیگر نه نزد مردم خودمان رنگ دارد و نه نهادهای بین­المللی. بعد که بنا شد بازی با تماشاگر باشد آیا نمی­شد گوشه­ای در ورزشگاه با مسیر ورود و خروج مجزا برای بانوان درنظر گرفته می­شد؟ به نظر می­رسد اصولا واگذاری میزبانی این مسابقه به مشهد اشتباه بزرگی بوده و نحوه برگزاری و مدیریت آن اشتباه و فاجعه بزرگ­تر. آمران و عاملان این اشتباهات چه کسانی بوده­اند؟
  • اگر در اثر اتفاقات این مسابقه، تحریم و تعلیق و جریمه و محرومیت نصیب فوتبال ایران شود هزینه­های مادی و معنوی آن چقدر است و از جیب چه کسانی پرداخت خواهد شد؟

مساله ورود زنان به ورزشگاه مانند هر مکان اجتماعی دیگری یک حق طبیعی است و بالاخره محقق خواهد شد. حکومت و برخی محافل مانند تکه سنگی در مقابل این جریان آب ایستاده­اند اما آب مسیر خود را با تلاش و تحمل خواهد گشود. این میان تنها سرمایه اجتماعی است که به باد می­رود و آجر بر آجر دیوار بی­اعتمادی مردم و حکومت نهاده می­شود. بهتر است حاکمیت به جای آنکه انرژی خود و منابع کشور را صرف لجاجت با خواسته­های مردم بکند آن را در رفع مشکلات کشور و رفاه و توسعه ایران و ایرانی به کار گیرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا