رسالت دانشگاه در تبیین منافع ملی

«روحانی آزادی‌خواه و مبارز شیعه در عربستان به‌رغم تلاش‌های دیپلماتیک و ریش‌سفیدانه، اعدام می‌شود؛ افکار عمومی آزادی‌خواهان جهان متوجه سیاست‌های افراطی عربستان می‌شود و در ایران تاثر و تعمق و حزن بیشتری در جامعه حاکم می‌شود، گروهی «خودجوش» مقابل سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد تجمع می‌کنند و گروهی «خودسر» به آن حمله کرده و خساراتی را به ساختمان سفارت وارد می‌کنند؛ مقامات رسمی ایران این حرکت را محکوم کرده و دستور پیگیری می‌دهند؛ عربستان به بهانه عدم امنیت اماکن دیپلماتیک قطع روابط سیاسی خود با ایران را اعلام می‌کند و چند کشور به تبع آن اقدامی مشابه صورت می‌دهند و توجه جامعه جهانی از عربستان و جنایاتش به ایران و اقدامات گروهی خودسر در آن معطوف می‌شود.»
واقعیت قضیه آن است که با اقدامی ناپخته و احساسی (در حالت خوش‌بینانه) فرصتی مطلوب برای بهره‌برداری دیپلماتیک در جهت بسیج افکار عمومی جهانی در قبال اقدامات افراطی و جنگ‌افروزانه سعودی‌ها در منطقه از دست دستگاه دیپلماسی ما خارج شد و توپ توسط نیروهای خودی درون دروازه خودمان قرار گرفت. فرصتی که می‌شد از آن برای آگاه‌سازی افکار عمومی جهان از سیاست‌های یک‌سویه و نابخردانه سعودی‌ها در تضییع حقوق بشر و ایجاد تفرقه و آشوب در منطقه بهره‌برداری کرد، با اقدامی نادرست به نفع سعودی‌ها تمام شد و ایشان که گویی منتظر این فرصت بودند، توانستند با مظلوم‌نمایی و ظرفیت‌های عظیم تبلیغاتی و دلارهای نفتی، حق را به جانب خودشان بگیرند.
وقوع این اتفاق در این شرایط آنقدر عجیب است که بسیاری از تحلیلگران آن را یک اقدام مشکوک خوانده‌اند و ممکن است بررسی‌های دقیق پلیسی و امنیتی از عاملین و آمرین ماجرا این فرضیه را تایید کند.
به هر حال روابط ما و عربستان در سال‌های اخیر معمولا مطلوب و حسنه نبوده و از زمان شروع سلطنت ملک سلمان و روی کار آمدن هیات حاکمه جدید این کشور و اقدامات ماجراجویانه ایشان، شکننده‌تر نیز شده است. تلاش آشکار سعودی‌ها برای اخلال در روند مذاکرات هسته‌ای و تدوین برجام، مساله فرودگاه جده، حادثه سقوط جرثقیل مسجدالحرام و فاجعه منا و شهادت قریب به ۵۰۰ نفر از حجاج ایرانی، حمایت همه‌جانبه عربستان از داعش و تکفیری‌ها و اخلال در روند مذاکرات سوریه، حمله به مردم فقیر و بی‌دفاع یمن و اقدامات سعودی‌ها در بی‌ثبات کردن بازار نفت خام و تهدید درآمدهای نفتی ایران اقداماتی است که هرکدام توانسته طی این چند سال بر خشم و نفرت مردم ایران از دولت سعودی بیافزاید و موجب اتخاذ مواضعی صریح از سوی مقامات ارشد ایران شود.
در نقطه مقابل حل مساله هسته‌ای، حمایت ایران از دولت اسد، انصارالله یمن و تقویت گروه‌های مردمی در عراق که همگی موجب شکست در اهداف استراتژیک منطقه‌ای عربستان شده است موجب اتخاذ برخی مواضع تند از سوی دولتمردان سعودی نیز شده است؛ اما اینکه در زمان وقوع برخی حوادث فوق‌الذکر که اتفاقا افکار عمومی مردم ما را بیشتر آزرده کرده چنین حرکتی صورت نگرفت، اما در این قضیه که دولت سعودی خودآگاه و خودکرده به گوشه رینگ رفته است، حرکتی خودسرانه در ایران فرصت بازیابی تبلیغاتی و سیاسی به آنها داده و قضیه را وارونه جلوه می‌دهد، جای تعجب فراوان و البته بررسی و تعمق دقیق دارد.
به هرحال ما در سال‌های اخیر هزینه‌های زیادی بر سر این‌گونه اقدامات داده‌ایم که نزدیک‌ترین آنها حمله به سفارت انگلیس در تهران بود که هم از سوی رهبر معظم انقلاب تقبیح شد و هم هزینه‌های فراوان سیاسی و دیپلماتیک به کشور تحمیل کرد. حال دو پرسش مطرح است: اول آنکه چرا نیروهای انتظامی و امنیتی پیش‌بینی‌ها و پیشگیری‌های لازم را جهت جلوگیری از وقوع این حادثه صورت نداده‌اند و دوم اینکه اصولا چرا چنین اتفاقاتی در چنین بزنگاه‌هایی در کشور ما می‌افتد؟
در مورد پرسش اول لازم است مسئولان امر پاسخ دهند، اما در مورد پرسش دوم آنچه به نظر می‌رسد ضعف تربیت سیاسی و عقلانیت سیاسی در جامعه ایران است و طرفه آنکه بسیاری از این اقدامات خودسرانه درنهایت به نام گروه‌هایی از دانشجویان و دانشگاهیان تمام می‌شود. واقعیت آن است که ما نتوانسته‌ایم تصویر درستی از منافع ملی و چگونگی تحصیل و تحقق حداکثری آن برای مردم به‌ویژه دانشجویان‌مان ترسیم کنیم. هنوز بسیاری از ما تصویر درستی از سه اصل عزت، حکمت و مصلحت که ارکان سیاست خارجی ما هستند، نداریم و از همه بدتر آنکه برخلاف ادعایمان در موارد حساس به جای آنکه گوش به فرمان ولایت امر بوده و کار را به دست مقامات رسمی و محافل کارشناسی ذی‌صلاح بسپاریم با اجتهاد شخصی وارد عمل می‌شویم و معمولا می‌شود آنچه نباید بشود. ناگفته نماند که رسانه ملی نیز گاه به جای هدایت افکار عمومی به آرامش و اقدامات عقلایی، بر آتش می‌دمد که تحریکات رسانه‌ای ایشان نیز در بروز برخی خسارات بی‌تاثیر نیست.
دانشگاه‌های ما اگر جایگاه خود را به‌عنوان نهادهای مبین عقلانیت در جامعه و ترکیب‌کننده شور جوانی و بصیرت مبتنی‌بر منافع ملی در جامعه بازیابند و نخبگان دانشگاهی به‌عنوان گروه‌های مرجع بتوانند به افکار عمومی و رفتارهای توده‌ای جهت مطلوب بدهند، کمتر شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود. باید دانست که علم مولد ثروت و اقتصاد مبتنی‌بر دانش تنها در حوزه اختراعات و اکتشافات فناورانه و تولید و بازاریابی تعریف نمی‌شود.
اینها به‌مثابه محصولات یک مزرعه یا گلخانه است که کشاورز مدت‌ها برای رشد و به عرصه رسیدن آن تلاش کرده و خون‌دل خورده است؛ اما یک بی‌احتیاطی کوچک می‌تواند در لحظه‌ای کل این زحمت را به باد دهد. بنابراین رسالت دانشگاه تنها در آموزش و پژوهش‌های نظری و کاربردی و تولیدات دانش‌بنیان خلاصه نمی‌شود، بلکه فراهم کردن بسترهای فکری و عقلانی و افزایش خرد و بصیرت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز برعهده دانشگاهیان است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا