آیا حق با علی دایی است؟

با پایان یافتن بیست و یکمین دوره لیگ برتر ایران و پایان فصل فوتبالی کشور دوباره بحث نقل و انتقالات و تلاش تیم ­ها برای جذب بازیکنان موردنیاز خود و در کنار آن تلاش بازیکنان و مدیران برنامه­ شان برای عقد قراردادهای بهتر و یافتن تیم­های مطرح ­تر شدت گرفته است. خاصه آنکه فصل فوتبالی جدید در میانه خود جام جهانی ۲۰۲۲ را هم خواهد دید و لذا بازیکنان هم تلاش خواهند کرد در تیم­هایی حضور یابند که شانس بازی کردن و دیده شدنشان توسط مربیان تیم ملی و حضور در جام جهانی را افزایش دهد. موضوعی که بازگشت برخی لژیونرهای سابق به لیگ برتر را توجیه می­ کند. اما در فصل نقل و انتقالات یکی از مسائل مهم و پرحاشیه رقم قرارداد بازیکنان انتقالی یا تمدیدی است. موضوعی پرحرف و حدیث که البته با شرایط اقتصادی فعلی کشور واکنش ­های گوناگونی را هم در سطح جامعه به همراه دارد. به گمانم آخرین مواردی که صدای خیلی­ ها را در مورد رقم قرارداد یک بازیکن درآورد انتقال سعید صادقی به پرسپولیس و محمد دانشگر به سپاهان بود. دو بازیکن خوب اما نه فوق ستاره که با ارقامی عجیب با تیم­های جدیدشان قرارداد بستند اگرچه رقم اعلام شده برای دانشگر(هفتاد میلیارد تومان برای سه فصل) به سرعت توسط باشگاه سپاهان تکذیب شد. در برابر موج انتقادی که در قبال این ارقام سنگین در سطح جامعه مطرح شد و حتی نمایندگان مجلس انقلابی را تشویق کرد تا در یک اقدام پوپولیستی تجربه ناموفق سقف قرارداد را به جریان بیندازند، علی دایی چهره برجسته و تاریخ­ساز فوتبال ایران در مصاحبه­ ای از پرداخت­ های سنگین به بازیکنان دفاع کرده و با توجه به نقشی که ایشان در شاد کردن مردم دارند، تلاش زیاد و سختی کار و دوری از خانواده و دوره کوتاه درآمدزایی­­ و آینده پرخطر و نامعلومشان آن را موجه دانسته بود. صحبت­ های دایی نیز موافقین و مخالفینی داشت که عمدتا مقایسه ­هایی بین مولفه­ های شغلی فوتبالیست­ ها و مشاغل دیگر و درآمدهای آنها داشتند. در این یادداشت می ­خواهم از منظر عنصر عدالت درونی و بیرونی به این موضوع بپردازم.

در مدیریت منابع انسانی برای طراحی یک سیستم مناسب حقوق و دستمزد، دو عامل مهم مدنظر قرار می ­گیرد. یکی از آنها عدالت درونی است بدین معنا که دو فرد در یک سازمان با شغل و شرایط مشابه(داده یکسان)، ستاده و دریافتی یکسان داشته باشند و افراد درون سازمان از مشاهده سیستم پرداخت ­ها ادراک عادلانه نمایند. بعد دیگر عدالت بیرونی است که به شرایط بازار کار داخلی و خارجی بازمی ­گردد و بدین معنی است که ارزش پرداختی سازمان به کارکنانش در قیاس با سازمان ­های دیگر عادلانه و منصفانه باشد و موجب ترک شغل فرد و پیوستنش به سازمان دیگر(خصوصا برای کارکنان مستعد و کلیدی نشود). و برای رعایت این دو عنصر، ویژگی ­های شغل و شرایط احراز آن مورد بررسی و محاسبه قرار گرفته و با اعمال ضرایب پولی متناسب حقوق فرد تعیین می ­شود.

حال برگردیم به فوتبال و داستان ارقام قرارداد بازیکنان. آنچه که در سطح جامعه مورد توجه است به نحوی همان عدالت درونی است که در سطح سیستم اجتماعی محاسبه می­ شود یعنی بسیاری از مردم رقم قرارداد بازیکنان را با ارقام درآمدی خود و حتی برخی مشاغل پردرآمد(مانند پزشکان متخصص و وکلا و حتی بازاریان) مقایسه می­ کنند و درمی ­یابند علیرغم زحمت و مرارتی که مثلا یک پزشک متخصص در طول دوره تحصیل و بعد در زمان کار خود متحمل می ­شود شاید درآمدش در طول سال به یک سوم یک فوتبالیست معمولی برسد.تازه همان هم عدد زیادی است که در مخیله بسیاری از اقشار معمولی و گاه متخصص و تحصیلکرده هم نمی ­گنجد. یک مدیر ارشد بخش دولتی یا خصوصی درآمد سالیانه ­اش به زور به دو میلیارد تومان می­ رسد در حالی­که این رقم قرارداد یک بازیکن خیلی معمولی در یک تیم معمولی لیگ برتر یا لیگ یک است. البته همه این حرف­ ها مشروط بر این است که آن ارقام به طور واقعی و کامل به بازیکن پرداخت شود که معمولا نمی ­شود. همین مقایسه را می ­توان با قهرمانان دیگر رشته ­های ورزشی هم داشت که علیرغم افتخارآفرینی ­های آسیایی و جهانی و تحمل همان سختی­ ها و مصدومیت­ ها و اردوهای طولانی هرگز چنین ارقامی دریافت نمی ­کنند. کافی است رقم قرارداد ملی­ پوشان والیبال، کشتی، وزنه­ برداری،رشته ­های رزمی و دیگر قهرمانان ملی را ببینیم و به قضاوت روشنی برسیم. علاوه بر اینها ایجاد توازن بین رقم قرارداد بازیکنان جدید با بازیکنان قدیمی تیم هم از دردسرهای دیگر مدیران است. پس از این منظر می­توان با علی دایی مخالف بود.

اما بعد دیگر موضوع عدالت بیرونی است بدین معنی که اگر باشگاه ­های ما نخواهند چنین ارقامی را پرداخت کنند چه اتفاقی می ­افتد. کاهش ارزش پول ملی ما در کنار پرداخت­ های منظم، آرامش روانی و شرایط حرفه ­ای ­تری که در تیم ­های اروپایی، عربی حاشیه خلیج فارس و حتی شرق آسیا وجود دارد بسیاری از فوتبالیست ­های خوب و حتی متوسط ما را تشویق خواهد کرد تا به هر ندایی از خارج از کشور(ولو به قیمت بازی نکردن و افت سطح فوتبالشان) لبیک گویند و راهی سفر شوند. در همین سال ­های اخیر بازیکنان برجسته متعددی را دیده ­ایم که به سودای بازی در اروپا یا درآمدهای دلاری کشورهای عربی راهی تیم­ های باشگاهی آنها شده و اگرچه پول خوبی گرفته ­اند پس از مدتی با افت محسوس در فوتبالشان به کشور بازگشته و مدتی طول کشیده تا به شرایط سابق خود برسند. ممکن است بگوییم خوب می ­روند یا موفق می ­شوند که افتخارش مال همه ایرانی ­هاست(مثل علی دایی و مهدوی کیا و هاشمیان و این روزها مهدی طارمی) یا می ­روند و سرشان به سنگ می­خورد و قدر عافیت می ­فهمند و برمی ­گردند. اما در این رفت و برگشت دو اتفاق می ­افتد: هم لیگ ایران و باشگاه­ های ایرانی خالی از ستاره­ ها و استعدادها می­شود و هم کیفیت فنی آن بازیکن افت می­کند و حتی در صورت برگشت هم آن کارایی سابق را ندارد. تیم ­های ایرانی هم که سالهاست در رقابت با رقبای غرب و شرق آسیا قافیه را باخته ­اند و عملا در فوتبال باشگاهی آسیا هم حرف چندانی برای گفتن نداریم(از برخی استثناها بگذریم). افزون بر آن در فوتبالی که ریزش ­هایش سالهاست از رویش­ هایش کمتر است(به خاطر داستان تکراری بی ­توجهی به فوتبال پایه) و البته مدیرانش هم عموما بلد نیستند از ترانسفر بازیکن کسب درآمد کنند، نتیجه آن می­ شود که جای خالی بازیکنان خوب داخلی را مجبوریم با بازیکنان متوسط یا بنجل خارجی پرکنیم که حضور هفتاد درصدشان برای فوتبال ایران چیزی جز ضرر نداشته و همان بازیکن خودمان را هم با کلی منت و رقم گزاف رضایتنامه برگردانیم. در همین پرسپولیس ببینیم که با رفتن خلیل ­زاده و کنعانی ­زادگان در خط دفاعی و طارمی و علیپور در خط حمله با چه مشکلاتی مواجه شد و علیرغم صرف هزینه فراوان نتوانست جای اینها را پرکند. از این منظر شاید حق با علی دایی و مدیران تیم­های باشگاهی باشد که گاه پول­های کلانی هم خرج خرید یا حفظ بازیکنان کنند.

به هر روی، فوتبال امروز یک جهان پیچیده است که در آن همه چیز از صنعت و تجارب و تبلیغات و اقتصاد و سیاست و… وجود دارد. اداره آن قواعد خودش را دارد و با معیارهای مشاغل و فعالیت­ های دیگر متفاوت است. با این ­همه حضور مدیران فوتبالی متخصص و حرفه ­ای که اسیر فضاهای هواداری و صفحات مجازی و فشار و تهدید و تطمیع ایجنت ­ها و … نشوند، خودشان برای فوتبال کیسه شخصی ندوخته باشند، بازیکن خوب را از بد تمیز دهند و اصول جذب و دفع بازیکن و قرارداد و مذاکره و هزار نکته باریک­تر ز موی دیگررا بلد باشند، می ­تواند کمی به سامان این آشفته بازار کمک کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا